Min_Angel10713

Niramwrites

سلام (๑• . •๑) 
          ببخشید که وارد مسیج بوردت شدم، اگر راحت نیستی میتونی این پیام رو پاک کنی... 
          اگر ژانر امگاورس میخونی و دوست داری که یه داستان کلیشه ای نباشه، به این بوک سر بزن و با حمایت هات خوشحالمون کن جیگر؛) ♡
          
          https://www.wattpad.com/story/325459669?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Niramwrites&wp_originator=E1vnuDsrLzBKTB9O%2BlNFYTH54xlX1zkU%2FlufYFxiIxkrFrTsj03ZIPJnQdMZRdgLu%2F20NRfOswRag1ApOahx1u8zMTE3hPO6NWyIKgaa76L3Cc%2Bn8RHkeNoBbxCuqfSN

park_michax

های امیدوارم ناراحت نشی بدون اجازه اومدم مسیج بوردت^-^
          این بوکم نیاز به حمایت داره
          خوشحال میشم یه نگاه بهش بندازین و به ریدینگ لیستتون اضافه کنین✨
          https://www.wattpad.com/story/330631459?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Min_seulgix&wp_originator=7TrRVQimjJmYorRNGDxyJRbwWccEP7Mq2ysPGCqlAJpnccwoeIiccqhdF%2FUJOQs5o1uXAhvf3%2FtgI1v8MHwofNdny0nLz%2FP6C20NugFt65MdktXh7rtu1Oq1l%2BdvRHBw
          

koran_fiction

های بیب شرمنده بدون اجازه اومدم
          من یه تازه کارم و جدیدا این کارو شروع کردم 
          خوشحال میشم به فیک منم سر بزنی و نظرتو برام بنویسی تا بتونم نقاط ضعف و قوت خودمو بهتر بشناسم 3>
          ‏https://www.wattpad.com/story/325524431?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create_story_details&wp_uname=koran_fiction&wp_originator=ZJjCEKHy%2FEEjRjJrEfIu74kKlNdRexQGxEwA6uNJPdx%2BV9k%2BFuRrKbskAZaczws%2FagY5CjGJwf6MZxvYLD%2FnoxBjrVl8BzEZcXeKd4aVwvQnpcnp4IxvAXGO%2FjY9lEB%2B
          

namjin_emmaa

کنیچیوا / انیو ممنون میشم بهش سر بزنید (◍•ᴗ•◍)
          
          ته امگا ضعیفی که پدر مادرش همیشه اونو اذیت میکنن بعد از دبیرستان باید جفتش رو پیدا کنه و از اون جهنم که اسمش خونس بیاد بیرون ولی جفت اون کیه؟ ادم خوبیه یا بد تر از پدر مادرشه؟ 
          
          ___________قسمتی از فیک ___________
          
          تهیونگ )
          
          بدو از مغازه میاد بیرون و به دنبال بو میره بوی خاک...این رایحه براش اشنا بود تو هوای سرد زمستون درحالی که پالتوی قهوه‌ایش تنش بود میدوید یه دفعه بخاطر برف سُر میخوره و میوفته زمین پاهاش زخمی میشن و به حالت نشسته رو زمین میشنه... 
          
          کوک) 
          
          از شرکت بابام اومدم بیرون و همین جور تو خیابون ها قدم میزدم...یه دفعه بوی شیری که نشونه جفتم بود رو حس کردم بدو به سمت منبع بو میرفتم که یه دفعه ای بو شیرموز با خون قاطی شد شکه شدم وقتی به رسیدم به منبع بو کسی اونجا نبود...و خون رو زمین بود باعث میشد بیشتر برای جفتم نگران بشم... 
          
          
          https://www.wattpad.com/story/315365146?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=namjin_emmaa&wp_originator=5jRc49cbHfHGFYW0C7uLccou8xJic%2FEV8juHouqckp3I1lwdLWTZs7JwW2%2BPOjcCanU2AgGMF7EIGMOw7xZPjRZg0%2BxmUNU2evz6RQ7By4Ak2UvIGYqFpAcnjw5hvh9W