های سوییتی...
ایدنم ،، یه رایتر که از اعماق قلبش برات می نویسه.
از پرتو های نور خورشید تا انعکاس نور ماه در آب.. از صدای پرنده ها تا صدای آوازه های شیرین.. که به زبان عشق تکلم می شود.. سرمای گل ها.. گرمیِ قطرات خون..که چشمانت را سرد و یخی می سازند و بدنت را آغشته در خون می کند. آسمانی که با چاشنی شیرینی تو را به آغوش زندگی و فردایی پر از چاشنی های متفاوت دعوت می کند.
- JoinedSeptember 10, 2022
Sign up to join the largest storytelling community
or
Story by 𝑨𝒊𝒅𝒆𝒏艾登
- 1 Published Story
𝗧𝗵𝗲 𝗴𝘂𝗶𝗹𝘁𝘆
210
44
2
قسمتی از فیکشن :
با دستهاش بدن زخمی کوک رو به خودش فشار می داد،
"بنظرت من چه آدمیم سفید برفی من؟!"
...
#213 in dark
See all rankings