سلام
راستش اين اولين باريه كه اينجا چيزى مينويسم و اصلاً نميدونم سيستم اين چجورياست و ايا كسى ميبيندش يا نه
ولى فيكشن جديد ميخوام بزارم
ميدونم قبليه زياد خوب نبود و اشكال مشكال زياد داشت
ولى اين يكى بهتر خواهد بود
شايد يه ماه ديگه اينجوريا اپ بشه
پشيمون شده بودم بزارمش ولى گفتم حالا كه موشتم واى نات!
اپش ميكنم
قبل از ريليز براش به تيزر خفن ميزنم و همينجا ميزارم براتون اگر خوشتون اومد ازش بخونينش
اگر اينو ديدين به نداى بدين احساس نكنم با خودم حرف زدم
ببخشید که بدون اجازه شما اینجا چیزی تایپ میکنم اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم یک فیکی بنویسم که واقعا زمانم رو روش بزارم :)
اگر دوست داشتی رز سفیدم در خونه "میراث" رو بزن و کمی مهمونش باش و با میزبان های مهربونش همراه باش :)
" میراث "
دکتر کیمی که سعی کرده بود بعد از فوت پدرش تمام خانواده کیم را به دور هم جمع کند اما ...
نوه کوچکتر کیم بزرگ که طی سال ها غیبش زده بود چی ؟
یک دایی مسئولیت پذیر ، برای برگرداندن خانواده اش تا اسپانیا هم میرود .... درسته ؟
اما واقعا آن پسر گمشده ، حاضر به پذیرفتن خانواده ای که روزی با پای خودش آنها را طرد کرده بود ، میشد؟
https://www.wattpad.com/story/374561364?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=SarinaMehrabi
سلام^^
ببخشید بدون اجازه اینجا پیام میذارم!
ممنون میشم یه نگاهی به فیک جدیدم که دارم مینویسم بندازی...
مرسی که حمایت میکنی :)♡
https://www.wattpad.com/story/344347241?
سلام
راستش اين اولين باريه كه اينجا چيزى مينويسم و اصلاً نميدونم سيستم اين چجورياست و ايا كسى ميبيندش يا نه
ولى فيكشن جديد ميخوام بزارم
ميدونم قبليه زياد خوب نبود و اشكال مشكال زياد داشت
ولى اين يكى بهتر خواهد بود
شايد يه ماه ديگه اينجوريا اپ بشه
پشيمون شده بودم بزارمش ولى گفتم حالا كه موشتم واى نات!
اپش ميكنم
قبل از ريليز براش به تيزر خفن ميزنم و همينجا ميزارم براتون اگر خوشتون اومد ازش بخونينش
اگر اينو ديدين به نداى بدين احساس نكنم با خودم حرف زدم