he_callsme_Nahal

سلام دوست عزیزم!
          امیدوارم حال دلت خوب باشه!
          
          من یه رمان عاشقانه ایرانی نوشتم و خیلی خوشحال میشم که یه نگاهی بهش بندازی...
          دختر و پسر داستانمون دانشجو ان و داستان خیلی پیچیده نیست که توی این روزا که همه مون کلی مشغله داریم، ذهن آدمو کار بگیره... 
          ولی در حدیه که جذبت کنه و مشتاقت کنه که ادامه شو بخونی. 
          داستان از دید اول شخص روایت میشه و یخورده با لحن کتابی نوشته شده ولی گفت و گو هاشون محاوره ایه... 
          یه کوچولو و در حد معمول هم صحنه داره. 
          این کتاب فنفیک نیست و همه اش از ذهن خودم ساخته شده. 
          
          خلاصه که سر زدن بهش ضرری نداره :)
          
          ɱαԋԃιҽԋ
          
          https://www.wattpad.com/story/242360527

_whitewolff_

سوفیا..
          مغرور، جدی، سرسخت؛ و البته افسرده!
          سوفیای مغروری که از شوهر اجباریش کتک میخوره و زندگی براش معنایی نداره...
          سوفیایی که تیغ، رفیق همیشگیِ شبای تنهاشه..
          
          بهترین دوستش جولی با زیر دست پرروش ویلیام بلک، تصمیم میگیرن بدون اینکه بفهمه، شادش کنن، بهش امید بدن و زندگیشو پر معنی کنن، ولی..
          
          خوشحال میشم بهش سر بزنی بیب *-*
          
          https://my.w.tt/Y1gDLncJb8

_whitewolff_

سلام رفیق! چخبر؟!
          اگه از خوندن یه رمان عاشقانه و پلیسی لذت میبری، پس فکر کنم از خوندن رمان عاشقانه " ما " که اولین رمان منه خوشت بیاد.
          اینکه رمانمو بخونی و نظرتو بهم بگی برام خیلی ارزشمنده  :)

saradarya

تا بی‌نهایت ، به اندازه‌ی تمام کهکشان ، در هر کجا و در هر مکان ، با لبخند و با اشک ، به یادت میمونم! هم من و هم همه‌ی دوستانمون که با هم خاطره داشتیم ؛ با گذشت زمان هنوز هم باورش برامون سخت و شدیدا دردناکِ!
          یادت موندگار دوست خوبم♡