هنوز هر روز اکانت توییترت رو چک میکنم، هشتگ هایی که بچه ها برات زدن رو میبینم، این همه سال گذشته اما هنوزم باورم نمیشه که اینا واقعیه. به این فکر میکنم که اگه هنوز اینجا بودی چقدر همه چیز فرق میکرد.
"غم به خود راه ندهید، مگر اینکه حاضر باشید تا آخر عمر غم بکشید. در غیر این صورت فراموش کنید"
فراموش نکردم اسرا، از روزی که چشمات رو بستی غم وارد زندگیم شد و روزی نیست که یادت نیوفتم و دلتنگت نباشم.
چطور میتونم فراموش کنم و غمگین نباشم.
گاهی اوقات به این فکر میکنم که شاید مسخره و حتا بیهوده باشه که اینجا برات چیزی بنویسم، ولی بعد متوجه میشم خوشحالم جایی هست که مربوط به تو باشه و بتونم باهات صحبت کنم.. نمیدونم. فقط دلتنگتم..
زمان چیزی رو تغییر نداده.