August_shin

"من درون رایحه‌ی وجود تو غرق شدم"

August_shin

به آن یاقوتِ کبودِ درون چشمانت سوگند که تنها تورا در آغوش بگیرم و تنها تورا ببوسم.
          تنها موهای قهوه‌ای رنگ تورا را زیر نوازش دستانم بگیرم و تنها رایحه‌ی دلپذیر تورا ببویم.

August_shin

کاش می‌توانستم آن ریسمانی که از خاطراتت برایم باقی مانده بود را پاره کنم و به خودم رهایی ببخشم اما حیف که من با خاطراتت زندگی کرده ام.

August_shin

Like running on rained grass
          Like getting wet under the night rains 
          Like looking at the beautiful sight of the moonlight
          Like smelling the pleasant aroma of a book
          Like tasting the relaxing taste of coffee
          You are as beautiful to me as these beauties