AycoInTheColdroom

برگشتم❤️

firoo_sunshine

خلاصه ی فیکشن
          
          من جنی شاهدخت هفتم گوریو مادرم به گیسانگ از سلسله ی هانه... اون صیغه ی مورد علاقه ی پادشاهه اما منو برادر تنیم مجبور بودیم واژه ی نامشروع رو تمام عمر با خودمون بکشیم برای فرار از ازدواج با پسر عموم به سرزمینهان رفتم و اونجا با شاهزادههای هان آشنا شدم.
          https://www.wattpad.com/story/376207159?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=firoo_sunshine

Melody7979

♡یه داستان عاشقونه مدرسه‌ای♡ 
          
          چانیول و یونا همدیگه رو دوست دارن.
          چانیول حین اعتراف به یونا یه سوءتفاهم بزرگ پیش میاره.
          حالا چانیول میتونه اون سوءتفاهم رو حل کنه؟
          دوباره میتونه کنار یونا باشه؟ 
          
          تو رو به خوندن داستانم دعوت میکنم تا فراز و نشیب رابطه‌‌ی یونا و چانیول رو بخونی.
          
          https://www.wattpad.com/story/378509527?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Melody7979
          
          

Yellow_Lisoo

VK-Cheri

سلام عزیزم ببخشید بی اجازه توی مسیج بوردت پیام میزارم ‌‌..
          من تازه کارم رو توی واتپد شروع کردم و خوشحال میشم اگر دوست داشتید یه سر به فیکم بزنید..
          
          
          
          پسر دستش رو روی سینه مرد مقابلش گذاشت و لب زد : وقتی بچه بودم ارزوی پرواز داشتم ! 
          حس آزادی و سرخوشی وقتی که بین هوا معلقی .. بدون اینکه هیچ فکر و سنگینی احساس کنی "
          قطره اشکی به ارومی از گوشه چشمش چکید و مردمک های لرزونش روی صورت اروم مرد نشست : میای باهم پرواز کنیم ؟"
          
          https://www.wattpad.com/story/374360976?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=VK-Cheri

bluejflower

هلو زیبا ببخشید بدون اجازه تو مسیج بردت پیام گذاشتم خوشحال میشم سر بزنی 
          تنکسسس
          |اختلالی منجر به شکوفایی|
          جئون جونگ کوک توی هیجده سالگی دچار اختلال مانیک دپرسیو نوع مانیک میشه و خوش گذرونی های افراطیش‌زندگیش‌رو خراب میکنه و  این تلنگر باعث میشه به نوع دوم بیماری یعنی افسردگی رو بیاره اما همچی وقتی کیم تهیونگ پسری که به خاطر طرد شدنش از خانواده مجبور به کار میشه عوض میشه . با اخراج شدن ته  اون دنبال کاره جدیدی میگرده و اولین بار با جئون جونگ کوک مواجه میفهمه جفتشه.
          تهیونگ حتی با بی توجهی های کوک هم  از تنها سرپناهش‌ دل نمیکنه.
          ولی جونگ کوک موقعیت مراقبت از خودش رو نداشت چه برسه به فرده دیگه.
          شاید اختلال جونگ کوک سرنوشت اون دو رو به بازی میگرفت میکرد! اما نویسنده اش خوده تهیونگ و جونگ کوک بودن.
          
          
          
          
          
          https://www.wattpad.com/story/376018994?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=bluejflower

nvufv5rcyv5dcdt

هلوووو کیوتی
          خوشحال میشم سر بزنی 
          بوسس
          
          
          
          تهیونگ پسره یتیمی که با یه جنایتکار فراری به نام جی کی رو به رو میشه و اون رو به خونه اش میاره. در حالی که جی کی لقب
           همون جئون جونگ کوک کراششه که توی اینستا دنبالش میکنه و عاشقشه .
          هیچ کس نمیدونه این دو اسم ملقب به یه نفره.
          شاید تهیونگ بتونه از کراشش بگذره اما از جفتش....
          داستان زندگیشیون اونجا سخت میشه که اونامتوجه میشن جفته همن
          درحالی که شکار و شکارچی زیر یه سقف قرار می‌گیرن . تنش ها افزایش پیدا میکنه . چه اتفاقی قراره بیافته؟
          https://www.wattpad.com/story/375286162?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=PinkCherry439