Aysi98km

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
          	او که هرگز نتوان یافت همانندش را 
          	منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد 
          	غزل و عاطفه و روح هنرمندش را 
          	از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
          	هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را 
          	مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
          	هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
          	مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
          	مادرم تاب ندارد غم فرزندش را 
          	عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو
          	به تو اصرار نکرده است فرایندش را 
          	قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
          	مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را 
          	حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید 
          	بفرستند رفیقان به تو این بندش را : 
          	منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
          	لای موهای تو گم کرد خداوندش را 

Aysi98km

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
          او که هرگز نتوان یافت همانندش را 
          منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد 
          غزل و عاطفه و روح هنرمندش را 
          از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
          هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را 
          مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
          هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
          مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
          مادرم تاب ندارد غم فرزندش را 
          عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو
          به تو اصرار نکرده است فرایندش را 
          قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
          مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را 
          حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید 
          بفرستند رفیقان به تو این بندش را : 
          منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
          لای موهای تو گم کرد خداوندش را 

Aysi98km

دوستان یه سوالی داشتم میخوام ببینم کیا قبلا وبلاگای منو خوندن و یادشونه؟ 
          وبلاگ خاطرات
          پادشاه قلب من
          Im lost without you

Aysi98km

@negin_k الان دزیره رو آپ کردم تو پیشگفتار توضیح دادم نیاز چه بلایی سرش اومد. یه سر بزن رای یادت نره ❤️
Reply

negin_k

@Aysi98km من خوندم . خیلی خوب یادمه اون موقع ها رو . و اینکه چرا داستان نیاز رو ول کردی!!!!!!!!!!
Reply