-
سلام عزیزان، اوقاتتون بخیر
تعدادی از شما گفته بودید که روی واتپد، سناریوی فارسیِ دلچسب و بامحتوای مناسبی برای خوانش پیدا نکردید، پس ما تصمیم گرفتیم یک کتاب تازه براتون تهیه کنیم.
از امشب میتونید داستانهای کوتاه تیم نویسندگان ما رو که لینکش پایین قرار گرفته، بخونید.
امیدواریم که از تنوع کاپلها و ژانرها لذت ببرید و با ووت و کامنتهاتون انگیزهبخش خالق داستانها باشید.
▁▁▁▁▁▁▁▁▁
https://www.wattpad.com/story/321365981
سلام اگه یه فیک با وایب آبی و ژانر فانتزی و درام دوست دارید خوشحال میشم نگاهی به فیک دوست من بندازید و با ووت و کامنت هاتون یکوچولو حمایت کنید:)
-----
_نگاهم نمیکنی، چشمآبی؟... به جرم کدوم گناهم معبودمو ازم گرفتی؟... این همه مدت ازم فاصله گرفتی و هنوز هم فرقی نکردی... تو فرشتهی من بودی؛ کی وقت کردی قلبتو ازم بگیری؟... شاید من اشتباه میکردم... شاید نباید میذاشتم وارد زندگیم بشی!
_آره! نباید میذاشتی... اومدی که همینو بشنوی؟
_دروغ گفتن هم یاد گرفتی؟
_تو زیادی متوهمی... من حقیقتو گفتم.
_با قلبم زیادی بیرحمی، عزیزکرده! یادت نره امروز چقدر شکستیم... قلب من که تکهتکهست، ولی تو به همین تکههای کوچیکم هم رحم نکردی... برای آخرین لحظه فقط یه چیزو از قلبت میخوام: حرفای امروزتو هیچوقت یادت نره... چون تهیونگی که امروز میره، دیگه برنمیگرده!
https://www.wattpad.com/story/397012397?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=gahanbakhshmona
سلام وقتتون بخیر. من دنبال یه فیکی میگردم که ۵ سال پیش تو چنل تلگرام همین تیم آپ میشد:) هم دوره با فیکشن Paris is dead و اسم اونی که دنبالشم deep بود... ژانر اصلیش جنایی معمایی بود و تا جایی که یادمه جونگکوک یه وکیل بود که تهیونگ رو از زندان آزاد کرد که بعدها فهمیدن یه نسبت نزدیک دیگه باهم داشتن و نمیدونستن... تنها جایی که فکر کردم کمک کنه و دسترسی داشتم هم اینجا بود...