tinoriom

دفتر توبه- چیزی بود که مادرم انداخت جلوم و گفت "هر افکار بدی داشتی توی این بنویس هرولد و توی همین دفتر رهاش کن!"
          الان دارم وسایلم رو جمع میکنم تا عصر با یک سری بچه‌ی گناهکار دیگه به کمپ کلیسا برم و از دوره‌ی پاکی رو بگذرونم.
          آه مسیح! پسر خدا! مرا ببخش که همجنسانم مرا تِرن آن میکنند- انگشت فاکمو بالا میگیرم و میگم "آمین"
          
          هی سوییتی میشه به 《مای سوییت سین》 سر بزنی و نظرت رو بگی؟ مطمئن باش متفاوت و دوست داشتنی‌عه♡
          
          https://www.wattpad.com/story/282578462?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=tinoriom&wp_originator=meL9m%2FxbWP5Lv2Xb%2Fvy9NBXyMAi1VL0K3jUeQq7zivy0wKXKJbcwlt7GZ3XogKCoJr9kAvjmWFGwAqHRlYAAGkj9ITb%2FW03dAczQBd%2BD%2BOD5Oc%2FOjuHQNw2t84gSf2%2B1