jkscorp

جونگکوک جئون، مامور فدرال در کانزاس، کسی که به طور اتفاقی، دوست پسرش، تهیونگ کیم را در اسارت موجودات ماورایی می‌یابد و به کمک همکار جدیدش، دین وینچستر که شکارچی هیولاها است و برادرش توسط این موجودات روبوده شده، موفق به نجات دوست پسر عتیقه فروشش و سم وینچستر می‌شوند.
          
          https://www.wattpad.com/story/381405305?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=busantownroad

btskadopol

رد های کبودی و چنگ روی بدن عزیز کرده‌اش عجیب تو ذوق می‌زد. درد فشرده شدن قلبش اونقدری بود که اخم غلیظی بین ابروهاش بنشونه.
          - مثل زمانی صدام کردی که بی پناه بودی پسره من... چیشد... یعنی من خوب مراقبت نبودم؟!
          https://www.wattpad.com/story/385298233?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=share_reading&wp_page=reading_part_end&wp_uname=PAMatthiasRK
          
          برای علاقه مندان کاپل های #یونمین #نامجین #کوکوی در ژانر های جنایی پلیسی و اصمــ‌ـات.
          
          با عرض پوزش برای پیام گذاشتن در مسیج بوردت زیبا.

Evil_Queens3

از یک چیز مطمئنم؛ شاید اسمش رو بذاری خود شیفتگی، اما من فقط برای مهارت های خودم و وقت شما ارزش قائلم. میدونم بچم قراره دلت رو ببره پس بهش سر بزن. دیدن اسم اکانتت توی جمعمون خوشحالم میکنه. بعد از خوندن این فیک حس های زیادی سراغت میاد اما قطعا پشیمونی یکی از اونا نیست!
          I think you'd like this story: " " by Evil_Queens3 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/373528674?utm_source=android&utm_medium=org.thunderdog.challegram&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Evil_Queens3