Christina_Sarah

از تمام خاطراتی که توی قلبم ذخیرشون کردم
          	اونایی که به تو مربوط میشه رو جمع میکنم و بهم وصلشون میکنم
          	وقتی بهشون خیره میشم که رو به روم اون طرف اتاق نمایش داده میشن
          	من تو رو با هر انفجار درد احساس میکنم.. 
          	-film out-

EmilAmour

Spzolfax

این یه تجربه ی متفاوته!! میتونیم تضمینش کنیم..
          و خب البته  تا زمانی که رمان های هری پاتر هم خونده نشد کسی به شگفتیش پی نبرد!!.. پسسس خوشحال میشیم فیک جدیدمون رو بخونید و حتما حتما لذت ببرید☕https://www.wattpad.com/story/284924098?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=LIGHTfictions&wp_originator=X7DRhK1U083Cgj47W%2FB1N9k037Pde%2BsgYxBkUvFsatN2IFD7wjS%2BiGlLrIHjXqgREZAoabod4hr%2Bt6ioQlkiLPBJERYARUErJLWR4PXxCXc5Yn9EJAmxZppJe8BpNV5R

a_coffeemilk

ام های ببخش ک تو مسیج بوردت پیام میذارم
           ی فیک داشتی ک خیلی دوسش داشتم ..ولی هرچی فک میکنم اسمشو یادم نمیاد..
          چی شد کجا رفت؟"-"
          

a_coffeemilk

@Christina_Sarah  اوه، منتظرش میمونم♡
Mag-reply

Christina_Sarah

@a_coffeemilk 
            سلام عزیزم
            منظورت touch his soul؟ هنوز کاملش نکردم و باید یه ویرایش اساسی بشه. برای همین فعلا انپابلیش کردم تا کاملش کنم. 
Mag-reply

fa_mkv38

Christina_Sarah

@fam307 
            سلام سوییتی، حتما میخونم. 
Mag-reply

MooniShadoow

Cattaleya_su

اون چیزی که بخوای رو با دیدن چشماش برطرف میکنی؟
          دلتنگی با دیدن رفع میشه؟
          اون چشمان کامله؟! 
          منظورم بیوته:))

Cattaleya_su

@Christina_Sarah 
            اره میفهمم:))
            ممنون برای توضیح∆-∆
Mag-reply

Christina_Sarah

@Cattaleya_su 
            میدونی دلتنگی با هیچی رفع نمیشه 
            دلتنگی همیشه دلتنگی باقی میمونه ولی گاهی اوقات حتی با نگاه کردن به چشمای کسی هم میتونی یه تیکه از دلتنگیتو فراموش کنی 
            متوجهی چی میگم :]؟ 
Mag-reply

Christina_Sarah

از تمام خاطراتی که توی قلبم ذخیرشون کردم
          اونایی که به تو مربوط میشه رو جمع میکنم و بهم وصلشون میکنم
          وقتی بهشون خیره میشم که رو به روم اون طرف اتاق نمایش داده میشن
          من تو رو با هر انفجار درد احساس میکنم.. 
          -film out-

Christina_Sarah

این روز ها که دوری ات قلب مریضم را تا مرز ایستادن میبرند، صدای خنده هایت در کوچه پس کوچه های این شهر میپیچد. انقدر میپیچد که گوش هایم برای شنیدن ریتم صدایت ناتوان و کر میشوند. پاهایم سست میشود و کنار اخرین گلی که با دستانت برایم کاشتی مینشینم. بجای تو،دردهایم را برایش بازگو میکنم. که شاید ریشه هایش پیام رسانی باشند که حرف های ناتمامم را به زیر خروار ها خاک میبرند، و من امید دارم که زیر ان قبر سنگی، مرا بشنوی. اینبار که در خوابم تورا ملاقات کردم، دست هایت را میگیرم و انقدر در اغوشم نگهت میدارم تا بخشی از من بشوی. پس دیگر کسی که تنهایم گذاشت تو نیستی. چون من با هر نفسی که میکشم نقش صورتت را میبینم و صدایت در گوش هایم پژواک میشوند. لبخندت جلوی چشمانم نقش میبندند و برای چندمین بار نیمی از وجودم را در نبودن هایت میبازم و گم میکنم. 

Christina_Sarah

@Cherry_Sour23 نتیجه‌ی دلتنگیه زیاده
Mag-reply

BettercallmeCherry