CloudofForgetting

غده ای سرطانی وارد رادارم شده

venos_fic

I think you'd like this story: "°°°ME°°° ✴️Completed✴️" by venossss on Wattpad https://www.wattpad.com/story/259768527?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=venossss&wp_originator=FkIa10XmUMa53AxFzjWA3corSy0j6nAQPECm3gdTx%2BWZ6OJhhz%2FyRnQy8n6kVm0XcYUxpgwELW98rZDSNGqfJsCA%2BguS3wY9LTIxPsYQ32I1wUrKlhOlEnojsvUvlhVt
          
          
          
          سلام لاولی me فنفیک نیست  و یه داستان کوتاه و راز الوده .
          خوشحال میشم یه سر بهش بزنی :)

CloudofForgetting

به سرم زده بود خودمو خلاص کنم از این گوه دونی !
          نشستم دو دو تا چهار تا کردم
          دیدم این اتفاق قطع به یقین پدر و مادر رو ناراحت میکنه
          اینجور مواقع اصولا آدم خودش رو مرکز کائنات تصور میکنه و از مناظر گوناگون شاهد کلیت ماجرا نیست
          توی لغتنامه "خودخواهی" تعریف شده.
          خب لعنت بهش !
          این چیزی نبود که من بتونم بهش فکر نکنم !
          تصمیم گرفتم همراه خودم ، اون دو نفر رو هم خلاص کنم که بعد از من ناراحت نباشند
          پشتبند تصمیمی که گرفتم یه کتگوری جدید باز شد
          نبودِ پدر مادرم اونم به این شکل ، بعضیارو ناراحت میکرد
          تصمیم گرفتم وابستگان پدر و مادرم رو هم خلاص کنم.
          خب لعنت بهش !
          این کثافتی که قرار بود رقم بزنم متناوبا ثقیلتر میشد
          کسری از ثانیه فهمیدم که کل شهر رو باید بکشم تا بتونم خودمو خلاص کنم و کسی ناراحت نشه
          یه کشتار جمعی و قیام خونین لازمه ی تصمیم من بود
          
          میدونی چیه ؟
          الان که به اون دوران فکر میکنم خنده ام میگیره
          من به خاطر مصلحت کل شهر از یه فاجعه جلوگیری کردم .
          ولی الان باز همه ناراحتند...
          .
          .
          میم.کاف

CloudofForgetting

از باگ های مخرب زندگی اینه که وقتی داری یه اشتباه بزرگ میکنی ، همه چیز خیلی عادی به نظر میرسه :| عادی از فاک :\

hwanus

@the-Rickest-rick اوه شت دقیقاااااااااا
Contestar

CloudofForgetting

تا حالا شده دوست داشته باشيد خودتون نباشيد و به هر جسم بی جان و فاقد قوه درک و احساس حسودى كنيد؟ به 
          سیم تلفن؟ به ظرف بالای کابینت؟ به پرده ى پشت پنجره؟ نه؟ باشه فراموش کنید 
          (حقیقتا احساس بسیار گوهیه . بله ...)

setare_byul

شت نلبکی سننسنسنسن
Contestar