Cottonocandy

سلام عزیزان :)❤❤
          	
          	از اینکه همچنان بعد از تقریبا دوسال منتظر داستان سختی ها توسط تو پایان می یابد هستید ممنونم . داستان در دست ادیته و توی روز های آینده پارت های جدید آپ می شن . از همه شما به خاطر حمایت هاتون متشکرم .
          	
          	
          	دوستدار شما Cottonocandy

Cottonocandy

@Donyass501bts میس یو توو❤❤
• Reply

Donyass501bts

@Cottonocandy  میس یووووو
• Reply

SarinaMehrabi

ببخشید که بدون اجازه شما اینجا چیزی تایپ میکنم اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم یک فیکی بنویسم که واقعا زمانم رو روش بزارم :) 
          اگر دوست داشتی رز سفیدم در خونه "میراث"  رو بزن و کمی مهمونش باش و با میزبان های مهربونش همراه باش :)
          
          
          " میراث " 
          
          
          پک دیگری از نخ آلبالویی اش گرفت و با پیچیدن عطر تنباکو ، خمار چشمانش را بست .
          امشب بیشتر از هر شبی برای ذره ای خواب تشنه بود اما باز هم نقش چشمان رنگِ شب پسرک ، در پشت پلک هایش جلوه کرد . 
          پسری که تاریکی آن دو گوی تیره اش او را به دیدن انعکاس چهره دردمند خودش عادت داده بود .
          پسری که روزی در تاریکی چشمانش غرق در خواب بود ؛ درحالی که در این زمان برق خطرناکی در مردمک های سرکشش ، خواب را از مرد بزرگتر دریده بود ...
          
          
          https://www.wattpad.com/story/374561364?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=SarinaMehrabi

sam13761376

سلام ببخشید اینجا پیام میزارم ولی واقعا احتیاج دارم پیداش کنم.
          یه فیک یونمین بود که یونگی پادشاه بود وجونکوکم داداشش بود و مریض بود و تهیونگم محافظش البته بابا تهیونگ قبلا وزیر بودع که بهش تهمت میزنن اخراج میشه و کوک عاشق تهیونگه وتهیونگم دوسش داره ولی هی مقاومت میکنه یونگی مجبور میشه باجیمین ازدواج کنه در حالی که جیمین عاشقه هوسوکه ویونگیم عاشق جیمین میشه .ووو شما میدونید اسمش چیه؟

its-xtanya

سلام عزیزم خوبی؟
          کنجکاو ادامه ی فیک قشنگتم
          میشه ی اطلاع بدی کی آپ میکنی؟)

a_li_04

@kim_azita ❤❤❤
• Reply

its-xtanya

@Cottonocandy میفهمم عزیز‌دلم 
            و تا زمانی که آماده باشی و بتونی آپ کنی منتظر میمونم)
• Reply

Cottonocandy

@kim_azita قربونت برم عزیزمی❤❤
            این چند وقت چون دور بودم از نوشتن و اینا یکم برام سخته روال داستان رو خوب پیش ببرم :(
• Reply