بعداز آخرین فیکم و افتادن تو هچل کنکور، نوشتن تقریبا برام غیرممکن شد. شیش ماه طول کشید بالاخره اولین خط از اوتلا نوشته بشه. و هشت ماه طول کشید تا اوتلا تموم بشه. یک سوم داستان رو توی ۶ ما نوشتم، و دو سوم آخرشو در عرض همین دوماه آخر اونم درحالی که وسط اسبابکشی کف خونه نشسته بودم. چنان برام سخت تموم شد اوتلا که خستگیم یا باید با عشق و حمایتی که بهش بدید دربیاد، یا دوباره برم تا چندسال دیگه. این یه تهدیده، بیشتر برای خودم؛ که اگر اوتلا محبوب نشه، نمیدونم بازم بنویسم یا نه...
به هرتقدیر، اینم داستان عشق، تقدیم با عشق:
https://www.wattpad.com/story/372963784?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=CynthiaPaul2002
آیدی کانال تلگرام ناشناس توی داستان نوشته شده.
@CynthiaPaul2002 سینیتا تو روح منو توی دستات داری تک تک سلولام تک تک احساساتی که میشناسمو نمیشناسم درونم با هر کلمه ای که منویسی درگیر میشن و خودشونو نشون میدن زن چقدر قشنگ بود داستانت . قراره تا ابد راجبش صحبت کنم به هرکی میرسم دقیقا مثل کارای دیگت ✨️
@CynthiaPaul2002 بهم بگید خواب نیستم :"))
و بالاخره بعد مدت هاااا ㅠㅠ ازت ممنونیم سینتیای عزیز که با یه نوشته دیگه بالاخره برگشتی ♡♡
خسته نباشید میگیم بهت❤️
@CynthiaPaul2002 اشک شوووقبالاخره یعنی واقعا دو سال شد؟ شاید چون برمیگشتم هی داستاناتو میخوندم بنظرم دو سال نبود ولی انتظار طولانی ای بود و خوشحالم که داستان کمپلت جدید ازت دارم که بخونم☺
یه نویسنده ی ماه و بی ادعا
بی توقع و بی اذیت ریدرا
با یه قلم و استعداد بی نظیر و فوق العاده در نویسندگی
و ایده پردازی های دور از کلیشه
واقعا دمت گرم رفیق
سلام سینثیای عزیز ،ایا داستان جدیدی مینویسی ؟ نویسندههای خوبمون خیلی کم شدن ،میدونم طبیعیه اما خیلی غصه میخورم میبینم همه بزرگ شدن و درگیر زندگی ،کسی دیگ خودشو با داستان های قشنگ چانبک سرگرم نمیکنه... بجز ریدرایی مث من ( :
امروز رسما سالگرد آپ اوتلا هست و میخوام بگم دلم خیلی برای قلمت تنگ شده، سینتیا کی قراره بتونیم شاهکاری بعدیت رو بخونیم؟ همچنین امیدوارم در سلامت کامل باشی و حال دلت خوب باشه♡