Dayan

سلام سلام میشه ازت بخوام به فیک چتِ قشنگم سر بزنی؟ شاید خوشت اومد✨
          
          https://www.wattpad.com/story/386300397

سلام کیوتی شرمنده اینجا پیام میزارم
          اولین بارمه که فیک آپ میکنم خوشحال میشم یه دید بزنی
          
          https://www.wattpad.com/story/379907952?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=aily_novel_13

هی بیبی خوشحال میشم به بوکم سر بزنی و بخونیش
          
          https://www.wattpad.com/story/379405262

من بعد از دوسال تصمیم گرفتم دوباره بنویسم و امیدوارم این کلمه های کنار هم قرار گرفته ارزش این رو داشته باشه که مهمون نگاهتون باشه
          حمایتتون رو ازش دریغ نکنید
          https://www.wattpad.com/story/317903250?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=This_is_vic_

@Dayan0918 خیلی ممنونم از حمایتت

سلام عزیزم
          ببخشید تو مسیج بوردت پیام گذاشتم♡
          خوشحال میشم فیکم رو حمایت کنی تا دیده بشه و نظرتو بهم بگی
          https://www.wattpad.com/story/366432108?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=gumihowriter

سلام عزیزم خوشحال میشم به فیکشن جدیدم یک نگاه کوچولو بندازی می‌کنم ‌..لاو یو
          
          https://www.wattpad.com/story/372912614?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=a_bad_guy

ممنونم از حمایتت دلبرکم

https://www.wattpad.com/story/374248559?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=SHAHDOKHT_4543
          
          یه نگاهمون نشه 

پارک چانیول پسری بیست و چهارساله که عاشق برادر ناتنی خودش میشه و وقتی بکهیون متوجه احساسات عمیق چان به خودش میشه اون هر بار به شدت پس میزنه مهم نیست اون مرد چند بار می‌شکنه و چه زجری تحمل می‌کنه و بنظرتون چی میشه اگر توی تصادف چان وارد بدن معشوق بکهیون بشه ؟ می تونه از اون همه اتفاق جون سالم به در ببره ؟ می تونه به بدن خودش برگرده ؟
          و کلی سوال دیگه....
          
          ---------------------------------
          
          -خوبی؟
          +خوبم 
          -اینجوری به نظر نمی‌رسه 
          هومی زیر لب گفتم 
          -درد داری ؟
          سرم رو تکون دادم ، بلند شد و اومد کنار نشست دستش و گذاشت رو شونم 
          -زمان دردتو آروم می‌کنه 
          لبخند زدم و لبخندم گشادتر شد و بعد چند دقیقه به قهقهه ای افتادم 
          قهقهه ای که پر از درد بود
          مچاله شدم توی خودم و در حالی که چشمام پر بود گفتم :
          +کاش آدم وقتی ضربه می خوره نفهمه از کی بهش ضربه زده 
          -چرا ؟!
          +چون هميشه اگه ضربه انقدری قوی باشه که تورو از پا بندازه حتما از جانبِ کسی که خيلی بهت نزدیکه ، چون آدم‌های غریبه که نمیدونن به کجا بزنن از پا بیفتی! و اینکه تهش بفهمی از کسی ضربه خوردی که بارها بلندش کردی و بهت تکيه کرده تا ادامه بده ...دیگه بلند شدن خيلی خيلی سخت میشه
          
          -----------------------
          
          I think you'd like this story: "My Gazelle" by Seti656700 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/370380218?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Seti656700
          
          خوشحال میشم نگاهی بندازید :))