Dejavu

اهالیِ خونه‌ی سبزِ من؟تابستونِ گرمتون چطور میگذره؟دژاوو خیلی دلتنگ و دل‌نگرانتونه~

فیکت رو اپ کننن

چرااا اپ نداریممم

یکی بیاد منو گردن بگیره

فقط من اینطور حس میکنم یا جدی جدی همه‌ی نویسنده‌ها دارن کاراشونو آنپابلیش میکنن...؟
          عا به هر حال!اومدم بهتون بگم که به‌زودی با یه کار جدید و متفاوت در خدمتتون خواهم بود پروانه‌های آبی‌رنگِ من~ امیدوارم ازش خوشتون بیاد!✨️

سلام
          توی اپدیت جدید واتپد پیام شخصی برداشته شده
          لطفا یک راه ارتباطی ازخودت بهم بده درمورد کاور بوک میخواستم باهات صحبت کنم

سلامی به زیباییِ بوسه‌ی قطرات شبنم،روی برگ‌های سبزِ نعنا!عزیزانِ من،امشب،متأسفانه اینجام تا پایانِ فیکِ الیژیا رو رسماً بهتون اعلام کنم. امیدوارم از خوندن این فیک لذت ببرید و یادتون نره که ووت بدید و نظراتتون رو برام کامنت کنید!!

بچه‌ها این پارت،پارت آخر نبود!یکم از این پارت حمایت کنید تا چهارشنبه براتون پارت آخرمون رو آپ کنم~

دوشنبه‌ی تاریکِ ما بالآخره از راه رسید و حالا ما سیاه نه؛ خاکستری‌ایم. خاکستری‌ایم از دردی که تنِ لونا رو سوزوند و اون رو به قعرِ جهنم کشید؛ خاکستری‌ایم از بغضِ یک نه، یک‌هزارساله‌ی رئیس‌زاده که هیچ‌وقت اشک نشد و نبارید و به‌خاک‌نشسته‌ایم از دردی که به قلب‌هاشون بارید و موندگار شد...
          امیدوارم از خوندنِ این پارت لذت ببرید پروانه‌های دوست‌داشتنیِ من. وعده‌ی ما هفته‌ی دیگه، همین‌جا، شبی که افسانه‌مون به پایان می‌رسه و رئیس‌زاده و ماه‌زادش به دلِ خاطرات می‌پیوندن.

یه سوال 
          تو کاور بوکاتو خودت درست میکنی؟!