Delenefer

اینجا وایب یه خونه ی پر خاطره رو بهم میده. ازون جاهایی که دلت میخواد زندگی حالت رو ول کنی و برگردی بهش. حیف نمیدونم چطوری باید خودمو از دست این زندگی که توش گیر کردم نجات بدم و یه دستی به خونه ی قدیمیم بزنم:)

darkwitcherdreamer

@Delenefer :(
          	  فقط زود برگرد لطفن
Reply

Asenpai2004

@Delenefer طوری که‌هممون مثل هم به فاک رفتیم انقدر ناراحت کنندس که بعضی وقتا دلم میخوام هممون کیک بودیم و با یه لیوان شیر یا چای خورده می‌شدیم...  
Reply

Ciggrattee

@Delenefer 
          	  ای کاش میتونستم کمکت کنم ولی خودمم مثل تویم:")
Reply

Seti656700

-تکیه داد به دیوار سرد اتاقش
          زانوهاش و بغل کرد
           یه قطره اشک از چشماش چکید؛)
          آهنگ غمگین زیادی رو مخش بود 
          روش دوتا پتو بود ولی میلرزید
           از سرمای قلب یخ زدش . . .
          از شدت قلب درد چشماشو بسته بود
           که هیچ چیزی حس نکنه
           مدام زمزمه میکرد!
          چیزی نیس! اینم میگذره!
          عادت میکنی عادت میکنی!
          عادت میکنی!!!!!
          
          I think you'd like this story: "Bay A"Vkook"" by Seti656700 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/370335533?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Seti656700
          خوشحال میشم نگاهی بندازید :))