میدونم اهمیت نمیدید
ولی الان واقعا حال روحی و روانیم خوب نیست واسه همین اپ نمیکنم و خیلی معذرت میخوام
و قرار نیس اینو ول کنم تا تهش این داستان رو مینویسم
البته میدونم یادتون رفته
یه کم دیگه میشه صبر کنید ؟
میدونم اهمیت نمیدید
ولی الان واقعا حال روحی و روانیم خوب نیست واسه همین اپ نمیکنم و خیلی معذرت میخوام
و قرار نیس اینو ول کنم تا تهش این داستان رو مینویسم
البته میدونم یادتون رفته
یه کم دیگه میشه صبر کنید ؟
همون وحشت زدگی
یه حمله ی حاد از استرس و اضطراب و احساس مرگه
ممکنه طرف حس کنه داره میمیره یا دیوونه شده
دلیل خاصی هم نداره این
میشه گفت یه جور بیاری روانیه
البته فکر نمیکنم بشه اسمش رو بیماری گذاشت
بیشتر از چند دقیقه هم این طول نمیکشه
علاعمشم اینقدر گسترده اس که بیمار فکر میکنه دچار حمله ی قلبی شده
اطلاعات زیاد دارم ازش بالاخره باید بدونم مشکلم چیه دیگه