Melody7979

♡یه داستان عاشقونه مدرسه‌ای♡ 
          
          چانیول و یونا همدیگه رو دوست دارن.
          چانیول حین اعتراف به یونا یه سوءتفاهم بزرگ پیش میاره.
          حالا چانیول میتونه اون سوءتفاهم رو حل کنه؟
          دوباره میتونه کنار یونا باشه؟ 
          
          تو رو به خوندن داستانم دعوت میکنم تا فراز و نشیب رابطه‌‌ی یونا و چانیول رو بخونی.
          
          https://www.wattpad.com/story/378509527?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Melody7979
          
          

VK-Cheri

سلام عزیزم ببخشید بی اجازه توی مسیج بوردت پیام میزارم ‌‌..
          من تازه کارم رو توی واتپد شروع کردم و خوشحال میشم اگر دوست داشتید یه سر به فیکم بزنید..
          
          
          
          پسر دستش رو روی سینه مرد مقابلش گذاشت و لب زد : وقتی بچه بودم ارزوی پرواز داشتم ! 
          حس آزادی و سرخوشی وقتی که بین هوا معلقی .. بدون اینکه هیچ فکر و سنگینی احساس کنی "
          قطره اشکی به ارومی از گوشه چشمش چکید و مردمک های لرزونش روی صورت اروم مرد نشست : میای باهم پرواز کنیم ؟"
          
          https://www.wattpad.com/story/374360976?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=VK-Cheri