Lemon_JM

معذرت می‌خوام که بدون‌اجازه اینجا پیام می‌زارم، ولی تازه تصمیم‌گرفتم اولین‌فیکم رو بنویسم(: زمان‌زیادی روش گذاشتم و براش واقعاً زحمت‌کشیدم؛ پس خوشحال‌میشم اگه با «تناقض» همراه‌بشی.
          عشق و آرامشی که بعداز مصیبت و درد وارد زندگی‌اون می‌شد، باعث این تناقض‌شیرین بود!
          
          -تناقض-
          اون خونواده‌ش رو، پدرومادرش رو از دست داده‌بود اما حالا خانواده‌ی جدیدی در انتظارش بود.
          بعد این‌ اتفاقات پیش‌بینی نشده، چه‌کسی قراربود همسر اون امگای‌زیبا باشه؟! تهیونگ یا جونگ‌کوک؟!
          همه‌چیز از بعد اون‌امتحان شروع‌شد...
          https://www.wattpad.com/story/384857859?utm_source=android&utm_medium=ir.eitaa.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Lemon_JM

tiejix

هی لاو، ببخشید بی اجازه اومدم مسیج بوردت، بعد سه سال دوباره نوشتن رو از سر گرفتم، میشه به فیک جدیدم سربزنی؟ خوشحال میشم نظرتو راجع بهش بدونم✨
          
          -راستی، فالوت کردم، خوشحال میشم افتخار بدی و وارد دایره ادمای زندگیم بشی و باهم تعامل کنیم ❤️
          
          ‏https://www.wattpad.com/story/331058595?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=