سلام، اگه دوست دارید داستانای روانی و تاریک بخونید...
یه عشق ممنوعه، یه دشمنی قدیمی، یه توهم که تهیونگو تا مرز نابودی کشوند.
ولی هنوزم دلش آغوش میخواست، حتی اگه از یه غریبه باشه.
ژانر: مافیایی | روانی | عاشقانه
https://www.wattpad.com/story/396759861