خبر دارین که فیکشن Wcs من توی تلگرام هم آپ شده؟ با دنبال کردن چنل Vkook phoria میتونید این فیکشن رو توی تلگرام هم بخونید.
فیکشنهای زیبای دیگهای هم هستن که در این چنل آپ شده.
در ضمن، لطفاً منتظر یک اثر جدید از من باشید. پایین تر که برید میتونید پیام معرفی فیکشن جدیدم رو بخونید و ببینید.
امتحاناتم که تموم شد، خیلی زود از تیر شروع به منتشر کردنش میکنم.
منتظرش بمونید.
اینم اکانت واتپد ویکوک فوریا:
@Vkookphoria-9597
سلام! سال نو مبارک باشه.
امیدوارم امسال سالی بیدغدغه برای تکتک ماها باشه.
همونطور که میدونید، بعد از عید شاید هم بعد از خرداد، فیکشن جدید من منتشر میشه.
لطفاً منتظرش بمونید! :>
لطفاً مواظب خودتون باشید و قوی بمونید؛ توی موقعیتهای سخت جا نزنید و شجاع بموند. و در آخر یادتون باشه که بالاخره یک روز، پس از این بارانها، گلها روییده میشن.
دوستتون دارم.
@EmilAmour به به
عشقمونم که اومد^^
سال نو تو هم مبارک باشه
امیدوارم همیشه سلامت باشی
بالاخره کینصحیوطحطمجطنطجطنسجط
یس
یس
یسسسسسسسس سمیپجطوطنژنطخطنجسمسچشچش
امیدوارم خودتم به حرفات عمل کنی(قلب)
عاشقتیم(قلب بزرگتر)
کاری متفاوت از اِمیلیا
جئون جونگکوکی که به طرز وحشیانه، خانوادهاش جلوی چشمهاش به قتل میرسن حالا اون به عنوان افسر جئون بازگشته تا انتقام خانوادهاش رو بگیره باید افسار تموم آدمهایی که در گذشته بهش آسیب رسوندن رو در مشتش بگیره.
قافل از اینکه قاضی خبره و زبردست کیم تهیونگ، با رشوه توی تمامی دادگاههاش برنده میشه. پشت پردهی قاضی کیم چه خبره؟
آیا جئون جونگکوک میتونه انقام خانوادهاش رو بگیر؟ چه خیانتهای بزرگی این وسط اتفاق میوفته؟
با "پژواکهای قصاص" همراه باشید تا پاسخی برای این سوالات پیدا کنید.
به زودی...
https://www.wattpad.com/story/364820857?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=EmilAmour
حالا که فیکشن Wcs تموم شده احساس پوچی میکنم. ㅜㅜ
حتماً آخر پارت رو با دقت بخونید و راجبش تامل کنید. مطمئن باشید من جز معدود نویسندههای هستم که به ریدر هاش اهمیت میده و یه فیک رو بدون هیچ قشقرقی به پایان رسونده.
حتماً فیکشن رو برای بقیه بفرستید. ووت و کامنت فراموش نشه.
ممنون که تموم این مدت، همراهم بودید و منو با لایک و کامنتهای زیباتون سر حال میکردین.
ممنونم ازتون.
اول و آخر همیشه نباید جوری پیش بره که ما میخوایم و انتظار داریم. دقیقاً همون وقتی که میگی این آخر خوشبختیه، یه جوری سیاهی کل وجودت رو فرا میگیره که با خودت میگی چجوری؟
این فیکشن در عرض چهار ماه آپ شد.
ممنونم از تمام ریدر های عزیزم که همراهم بودن.
- مانا و پاینده باشید، اِمیلیا