وضعیت: پایان یافته.⌛
The light of my life نورِزندگیمن
دنیای من سیاه و زشت بود
پر از بدی
کینه و خشم
ولی به محض ورود اون به زندگیم همه چیز تغییر کرد ، اون نور چشمم شد
اون نور زندگیم شد ، اون چشمای من شد...
دنیایی که پر از بدی بود رو برام سرشار از خوبی کرد
اون نور رو به زندگیم آورد ولی وقتی بینا شدم و نور واقعی رو دیدم
وقتی چشمام جهان رو دید به این واقعیت پی بردم که دنیام هنوز تاریکه ، چون اون به نور زندگی من تبدیل شده بود و دیگه نبود...
دنیای من بدون اون تاریک تر از وقتیه که چشمام نمیدیدند
تو کجایی شیائوژان من؟
#S_M_Hhttps://www.wattpad.com/story/295499585?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=Supernatural313
Hi there, I saw your fic let you and me become us. I don't know how to read Arabic but what I understood you are translating it from @bunny_LeoLan. I'm begging you can you tell me how do I contact them? All of their social media is deactivated. I'm dying to read any one of her story. I don't have the pdf write now with me and I'm dying for it. I'm literally on the verge of breaking. Please help me please