MadBlack77

جیسونگ پسری ساده و معصوم بود، ولی پشت لبخند ملایمش یه راز تاریک پنهون بود. چیزی که مینهو خیلی دیر فهمید... و وقتی فهمید، وارد جهنمی شد که جیسونگ با دست های خودش ساخته بود.
          
          -"من اون فرشته‌ای نیستم که تو تو خیال‌هات ساختی، لی مینهو... من زهر می‌ریزم تو جامی که با لبخند بهت تعارف می‌کنم. دنیامون پر شده از درد و وسواس، جایی که تنها راه زندگی کنار من، قدم زدن تو سقوطه.
          حالا بگو، می‌تونی این شیطان رو دوست داشته باشی؟ یا اینکه این عشق لعنتی، آخرش ما رو نابود می‌کنه؟"
          
          اگه دنبال فیکشن مینسونگ هستی که با لطافت شروع می‌شه ولی آروم‌آروم کشیده می‌شی به دنیای تاریکی که از اعتماد، کنترل می‌سازه و از عشق، وسواس، پیشنهاد میدم موگه رو بخونی:)
          خوشحال میشم به جمع برف کوچولوهای من بپیوندی♡
          https://www.wattpad.com/story/397971590?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Theaurrora

minsungarea25

سلام زیبا ببخشید مزاحم شدم تازه نوشتمش نیاز به حمایتت دارم ممنون میشم حمایت کنی✨
          https://www.wattpad.com/story/393885643?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=11869912exo

Fia8607

@11869912exo سلام عزیزم حتما
Reply

nanaro1234

Fia8607

حتما
            قلمت عالیه
Reply

nanaro1234

@Fia8607 
            ممنون نظرت رو بگیااا
            آخه اولین باره این شکلی مینویسم
Reply

Fia8607

@nanaro1234 حتما میخونم
Reply