بعدا همه اینارو میپاکیم فقط ببینش تریسام بود من و ارین و اون پسره که اسمش اریک بود و من لوکاص
بعد اینکه آبی به دستام زدم, دستکشهای چرم قهوه ای سوختم رو دستم میکنم, سمتت میام و روی زنجیر قلادت دست میکشم`@
مکث کوتاهی میکنم و بعد, نگاه سریعی بهت میندازم و قلادتو با حرکت سریعی میکشم`
نیشخند مرموزی میزنم و به چشمات خیره میشم`
از روی عسلی نزدیک بهمون میله کوتاه مجهز به شوکر رو برمیدارم`
به پوست سفید بازوت خیره میشم و نوک میله رو روش میکشم و منتظر شنیدن صدای ناله هات از درد میشم`
خطوط سوختگی رو بیشتر میکنم و سمت ترقوت میام و کم کم پایین تر`
آرین استارت زد و این استارتش بود