{𝓶𝓲𝓷𝓪𝓿𝓲𝓼𝓪𝓶 𝓽𝓪 𝓬𝓱𝓲𝔃𝓱𝓪𝓮𝓲𝓻𝓪 𝔃𝓮𝓷𝓭𝓮 𝓴𝓮𝓰𝓱 𝓭𝓪𝓻𝓪𝓶 𝓴𝓮 𝓭𝓷𝔂𝓪 𝓭𝓻 𝓱𝓯𝔃 𝓪𝓷𝓱𝓪 𝓶𝓪𝓱𝓻 𝓷𝓲𝓼𝓽...
𝓪𝓶𝓪 𝓼𝓱𝓪𝔂𝓪𝓭 𝓴𝓽𝓪𝓫𝓱𝓪... 𝓭𝓪𝓼𝓽𝓪𝓷𝓱𝓪 𝓸 𝓪𝓯𝓼𝓪𝓷𝓮𝓱𝓪... 𝓫𝓪𝓽𝓪𝓿𝓪𝓷𝓷𝓭 𝓪𝓷𝓱𝓪𝓻𝓪 𝓭𝓻 𝓭𝓵 𝓰𝓱𝓶 𝓸 𝓼𝓱𝓪𝓭𝓲 𝓴𝓱𝓸𝓭 𝓷𝓰𝓱 𝓭𝓪𝓻𝓪𝓷𝓭.}
《مینویسم تا آنچه را جهان از یاد میبَرَد، زنده نگه دارم؛
شاید کتابها و افسانهها حافظانِ صبور آن باشند.》
- JoinedAugust 25, 2025
Sign up to join the largest storytelling community
or
پارت ششم 《نامه های نوشته نشده》 تقدیم نگاه های زیباتون:)I just published " ⑥ — " of my story " ". https://www.wattpad.com/1595689803?utm_source=android&utm_medium=profile&utm_content=share_publishe...View all Conversations
Stories by Helen
- 2 Published Stories
𝒩𝒶𝓂𝑒𝒽𝒶𝓎𝑒 𝒫𝑜𝓈𝓉 𝒩𝒶𝓈𝒽...
15
7
8
《نامههای پست نشده》
جایی برای تمام حرفهایی که هیچوقت راهی مقصد نشدن؛
برای فکرهایی که نصفهنیمه رها شدن،
برا...
my sweet pain
329
80
18
«قدمهایش لرز داشت؛ برگهای خشکیده زیر پاهایش بیصدا نمیمردند. در میان این همه خون... راه نجات چه بود؟ نمید...