《 من از نور شروع نکردم...من از تاریکی جوانه زدم، نویسنده‌ی داستان هایی هستم که می‌تواند ویرانت کند و یا تورا بسازد!
__
بارانی ک می‌بارید ردش را روی زندگی‌ام گذاشت ، ردی که با هیچ سکوتی پاک نمیشد...
و میان آن همه بارش، چشمانی آبی را از درون آینه دیدم که خلاء درونم را فاش کرد.
__
من از عشق مینویسم ، اما نه عشقی که نجاتت میدهد_ از عشقی مینویسم که آرام ، و بی صدا ، می‌توانند ویرانت می‌کند.

یادت باشه...
بعضی درد ها را باید نوشت ،
چون تنها روی کاغذ می‌شود از آن زنده بیرون آمد!》
  • JoinedAugust 25, 2025


Last Message
Helena2025_a Helena2025_a Oct 15, 2025 06:40PM
پارت 11 تقدیم نگاهتون 3>>>I just published "MY DIFFERENT WORLD " of my story "my sweet pain". https://www.wattpad.com/1583039616?utm_source=android&utm_medium=profile&utm_content=share_published&wp_...
View all Conversations

Story by Helen
my sweet pain by Helena2025_a
my sweet pain
سفری که پایان قلب‌هایشان بود! سفری که دوستانشان آنها را شریک جنایتی ناشناخته کردنند، جنایتی به نام،《عشق》! ★★★...
ranking #165 in love See all rankings
2 Reading Lists