بهم گفت تو هم مادر من بودی هم پدرم
اره خب
توام اون بچه ای بودی که من هیچوقت قرار نیست داشته باشم
اما
من
منی رو نداشتم کنار خودم
من خیلی تنها بودم
اگه مامان بابا
مامان بابای اون نبودن بجاش
مامان بابای من که
بودن
اخه میدونی
من
عالیه ولی من نمیکشم حتی دلخور بشم
حتی حقمو بگم
البت گفتنشم تاثیر نداره خیلی
ولش کن
من ک چیزی ک تو خونه یاد گرفتمو بردم بیرون از خونه
من ک خودم هزاربار خودمو انداختم زیر پای همه
اوکیه
من حتی ترجیح میدم بطور واضح و بزرگی لگدمال بشم
منم میدونم مریضم
لازم ب گفتنش نبود
کسی ک تو این سن و سال هزاردستی بچسبه به خانواده ش چون هیچ چیز دیگ نداره مریضه دیگ
هوم
باید ولت کنم به زندگیت برسی
من ک زندگی ندارم
توبرسی حداقل
منم یه گوشه میمیرم بالاخره