کاش یه ادمیزاد کنارم بود و ارومم میکرد
کاش یکی بغلم میکرد حتی وقتی دیوارامو میبرم بالا
کاش یکی دستشو میذاشت رو این زخم رو شکمم که داره خونریزی میکنه
کاش یکی فشارش میداد
یه ادم که که نمیذاشت فرار کنم
نگار هنوزم همون دختر کوچولوی خیال پردازه که ساعت ها تا وسطای شب فکر میکرد و داستانای خیالی بهم میبافت
نگار اونیه که سرکوب شد و البته که ناحق نبود اما ناشیانه ، چرا
نگار تبعید شد به درون خودش
عجب جمله ای
چون نگار واقعا تبعید شد به درون خودش و همونجا موند