Kimvenus227

فیک جدید نوشتممم
          	یعنی دارم مینویسم 
          	برید نگاه کنید.

Mania_ARK

@Kimvenus227 میگما من اینجا یه وانشات امگاورس داشتم میخوندم الان ناپدید شده!یا توهم زدم و اینجا نبوده؟
Reply

dark_pome

@Kimvenus227 به خدا کونم نمیکشه زنیکه..خدایا اینقدر با اینستا درگیرم پدرمو در آورده
Reply

_1FanGirl_

سلام نویسنده ی عزیز. من اتفاقی تو سرچ فیک strawberry رو دیدم و گذاشتم تو لیستم برا خوندن. و بعد از طریق یه دوستی که فیکتو خونده بود فهمیدم فیکت کامل شده ست ولی برچسبه درحال آپ روشه. نمیدونستم درجریانی یا نه برای همین گفتم بیام بهت بگم. اگر متوجه بودی که هیچی، اگر نبودی امیدوارم این پیام کمکی کرده باشه بهت
          

kosar_Jk15

سلام ی‌سوال شما ی‌چند شاتی نوشته بودی که تهیونگ دو ساله و جونگ کوک ۱۶ ۱۷ ساله همو دیدن و جفت هم بودن و بعد کوک مافیا شد، اون رو پاک کردی؟

Mamacitascandy

سلام(^-^;
          ببخشید که وارد مسیج بوردت می‌شم و این پیام رو می‌ذارم زیبا، اگه خواستی پاکش کن فقط می‌خواستم بدونی که اگه دنبالِ یه مولتی‌شات ورس با وایبِ تابستونه هستی، این مولتی‌شات می‌تونه گزینه‌ی خوبی برای خوندن باشه!
          
          خوشحال می‌شم که با دنبال‌کردن و حمایت‌هات دلگرممون کنی و نگاهِ زیبات رو بهش بسپری پری‌چهر♡
          
          https://www.wattpad.com/story/375868165?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Niramwrites

dark_pome

فکر میکردم دوستیم ولی فکر کنم همون اولم واقعا دوست نداشتی حتی جوابمو بدی.
          البته گفته بودی از اینکه اینستات رو بهم دادی پشیمونی..
          به هرحال دوست نداشتم رفتنم رو چیز دیگه ای برداشت کنی.
          اون تایمی که اکانتمو حذف کردم و بعدش دیگه نتونستم باهات ارتباط بگیرم بدترین اتفاقای زندگیم افتاد.
          به هرحال برای همون تایم دوستی هم متشکر..امیدوارم خوشبخت باشی

szanam

@dark_pome  معذرت میخوام اما من نشناختم؟
Reply

Arar-V

سلام به نویسنده‌ی عزیز؛
          می‌تونم ازتون درخواست کنم، نظر ارزشمندتون رو راجب فیکشنم بگید؟
          لطفاً اگه پیام من رو می‌بینید، بگید براتون بفرستم♡

Anima_animos

نقطه شروع داستان ما دقیقا مشخص نیست!
          من پرت شدم داخل تاریکی که باریکه نوری که ازش ساطع میشد نشون دهنده یه <عشق >بود
          و البته منبع اون باریکه نور....
          تابو های اطرافیان من بود که تبدیل شد به عقده،
          تبدیل شد به یک حس!
          و حالا کوک من دست تو رو ول نمیکنم
          مشکل نیست تهیونگ بخواب!
          من تو سیاهچاله ناخودآگاه ات هم باهات هستم 
          من <سایه> توام 
          ولی الان همراه باهم داریم تو تاریکی آرومی زندگی می‌کنیم
          این تاریکی با وجود الگوهای کهنی که دیگران داخلش شکل دادن قشنگه ...
          چون سرچشمش قشنگه نه خط های ریز و درشتی که باعث شکل گیری این عشق شد!
          پس بیا غرق شیم تو ابن تاريکی تا لحظه کشیده شدن تو سیاهچاله!https://www.wattpad.com/story/376428619?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Anima_animos