KookieFamilyy

با ووت و کامنت هاتون از فیک جدیدمون حمایت کنید♡
          	https://www.wattpad.com/story/320309598

mabbaszadeh492

@KookieFamilyy  سلام ببخشید من برای خوندن ادامه افسونگرذ به مشگل برخوردم میتونید راهنمایی کنید.؟
Reply

DejavuRaven

وقت بخیر لاو؛فیکشنِ کوچیکِ من تازه به‌پایان رسیده و به حمایتِ تو و نگاهِ ارزشمندت نیاز داره!خوشحال میشم اگه بتونم چند دقیقه‌ای رو میزبانِ نگاهت باشم~
          
          - نگاهِ تیره‌رنگِ تو رُلِ سیگاری بود که با عطرِ شکلاتیش قلبم رو به‌آغوش کشید و آخرین قطره از تردیدِ توی وجودش رو دود کرد.
          - پس حالا بذار به‌جای عطرِ شکلاتیِ چشم‌هام،لب‌هام تبدیل به دراگی بشن که تاابد بهشون اعتیاد پیدا می‌کنی.
          https://www.wattpad.com/story/377098996?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=DejavuRaven

tiejix

هی لاو، ببخشید بی اجازه اومدم مسیج بوردت، بعد سه سال دوباره نوشتن رو از سر گرفتم، میشه به فیک جدیدم سربزنی؟ خوشحال میشم نظرتو راجع بهش بدونم✨
          
          -راستی، فالوت کردم، خوشحال میشم افتخار بدی و وارد دایره ادمای زندگیم بشی و باهم تعامل کنیم ❤️
          
          ‏https://www.wattpad.com/story/331058595?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=
          

Hisoka__285

درود دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه:>
          ممنون میشم یه نگاهی به بوکم بندازید شاید خوشتون اومد.
          داستان راجع به انسانهاییِ که به ویروس کوردیسپس یا به اصطلاح همون ویروس قارچ مبتلا شدن (زامبی شدن) و دنیا داره به آخر می‌رسه.
          لطفا بهش عشق بورزید (شیپ شیپ های اسکیزه.)
          
          https://www.wattpad.com/story/376959045?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Hisoka__285

Niramwrites

          سلام(*´・ω・)
          ببخشید بابتِ پیام گذاشتن توی مسیج‌بوردت، اگر این پیام اذیتت می‌کنه پاکش کن، فقط می‌خواستم بگم اگر دوست داشتی، خوشحال می‌شم با داستانِ تهیونگِ پرستار، جونگکوکِ مرموزش و پستی و بلندی‌هایی که می‌گذرونن همراه بشی و با حمایت‌هات دلگرممون کنی زیبارو♡
          
          https://www.wattpad.com/story/365246353?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Niramwrites
          
          
          

Seti656700

کیم تهیونگ و جىٔون‌ جونگکوک تو سن کودکی متهم به قتل عمد میشن و بخاطر اینکه به سن قانونی نرسیدن وارد موسس اصلاح و تربیت که فرقی با زندان یا تیمارستان نداره میشن و چی میشه اونجا همدیگر  ملاقات کنن ؟
          
          -------------------------
          
          تکیه داد به دیوار سرد اتاقش
          زانوهاش و بغل کرد
           یه قطره اشک از چشماش چکید؛)
          آهنگ غمگین زیادی رو مخش بود 
          روش دوتا پتو بود ولی میلرزید
           از سرمای قلب یخ زدش . . .
          از شدت قلب درد چشماشو بسته بود
           که هیچ چیزی حس نکنه
           مدام زمزمه میکرد!
          چیزی نیس! اینم میگذره!
          عادت میکنی عادت میکنی!
          عادت میکنی!!!
          
          
          I think you'd like this story: "Boy A"Vkook"" by Seti656700 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/370335533?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Seti656700
          
          خوشحال میشم نگاهی بندازید :)