KookminJeork

GNorthman

معذرت می‌خوام که بدون‌اجازه اینجا پیام می‌زارم، ولی تازه تصمیم‌گرفتم اولین‌فیکم رو بنویسم(: زمان‌زیادی روش گذاشتم و براش واقعاً زحمت‌کشیدم؛ پس خوشحال‌میشم اگه با «تناقض» همراه‌بشی.
          عشق و آرامشی که بعداز مصیبت و درد وارد زندگی‌اون می‌شد، باعث این تناقض‌شیرین بود!
          
          -تناقض-
          اون خونواده‌ش رو، پدرومادرش رو از دست داده‌بود اما حالا خانواده‌ی جدیدی در انتظارش بود.
          بعد این‌ اتفاقات پیش‌بینی نشده، چه‌کسی قراربود همسر اون امگای‌زیبا باشه؟! تهیونگ یا جونگ‌کوک؟!
          همه‌چیز از بعد اون‌امتحان شروع‌شد...
          https://www.wattpad.com/story/384857859?utm_source=android&utm_medium=ir.eitaa.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Lemon_JM

mannambaba

سلام عزیزم 
           خبری از خودت بهمون ندادی 
          من امیدوارم همه چیز به خوبی طی شده باشه 
          هر وقت یکم جا افتادی و حس کردی حوصله داری از حالت بهمون بگو❤

mannambaba

@mannambaba  هیچ کدوم از ایده ها رو ننوشتم یه جورایی امیدوارم خودت اوضاعت روبراه بشه. برگردی 
            مراقب خودت باش 
            ما دلتنگتیم
Reply

Bighitfication

سلام عزیزم^^
          اول از همه ببخشید که بدون اجازه وارد مسیج بوردت میشم خوشحال میشم یه نگاه به بوکم بندازی شاید خوشت اومد♡~♡
          
          https://www.wattpad.com/story/311033625?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=rahil_story&wp_originator=nRWDUMFfOq3SMskjpfQbpClrw9%2BOjP1TShja5xqN8AjITYxKsX%2FMyFlv%2BiJ7RPV%2F1SyfTk%2FtEWIFN8jt297zTtj3EGgX4bUNXfWkFdrhZKZqKksV6Ujl9Z7SJp5Qy6fb

zizi3700