روایتی از ظلم،از عشق های خفه شده،از احساسات دفن شده،روایتی از آنان که ظلم را پذیرفتند و به فرزندان خود سکوت و خاموشی آموختند و آنان که حتی ابراز محبتشان نیز،با درد همراست،روایتی از من که صدایم خفه ناپذیر است و آلفایی که ظهورش برایم شبیه به کابوس است.
روایت عشق تلخ مزه من
My persimmon
...
«تو نمیتونی این سیستم رو تغییر بدی ته...پس فقط سرتو بنداز پایین و خودتو به ندیدن بزن...گاهی باید کور باشی پسرکم،باید کور باشی تا بتونی خودتو از دردسر دور کنی..»
«جریان ته...کافیه خلافش حرکت کنی تا توسط امواجش به اعماق تاریکی کشیده بشی»
صدای مادرش توی ذهنش اکو میشد و فشار دستای مشت شدهاش رو بیشتر میکرد
-ماما،دارم غرق میشم.
....
Omegavers
Kookv,namjin,yoonmin,hopemin,....
https://www.wattpad.com/story/391326528?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Kim_delwin
لینه عزیزم نمیدونم چرا بعد از مدتها دارم این مسیج و میدم اما واقعا دلمون برات تنگ شده ای کاش بشه که برگردی حداقل یه خبر از خودت بده که بدونیم حالت خوبه یانه من تقریبا هشتم بودم که کیجد رو شروع کردم و فقط تونستم ۱۷ پارتشو بخونم متاسفانه و الان ساله اخر دبیرستانم هستم و و هر از گاهی میام و همین ۱۷ پارت رو دوباره میخونم و همینم چند ساله پیش رو بهم یادآوری میکنه امیدوارم بتونی برگردی و دوباره آپش کنی