mesafehome
سلام Z, شبت بخیر. نمیدونم که دیگه اینجا رو چک میکنی یا نه اما خب بهرحال میگم. یک لحظه دلم خواست مثل دوسال پیش مکالمات غمزده رو بخونم اما یاد دفتر روزانهنویسی دوسال پیشم افتادم که تا چندروز از شدت غمی که بابت هری داشتم گریه میکردم و مینوشتم و بغض میکردم و تماما تیره و تاریک شده بودم، پس نشد، دوباره طاقت نداشتم. دیگه اون اکانت رو ندارم اما اومدم بابت وقتی که براش گذاشتی تشکر کنم ازت. یادمه اونموقع چقدر قسمت یاداشت مترجم رو دوست داشتم:) سلامت باشی عزیزم. ♡