_whitewolff_

سوفیا..
          مغرور، جدی، سرسخت؛ و البته افسرده!
          سوفیای مغروری که از شوهر اجباریش کتک میخوره و زندگی براش معنایی نداره...
          سوفیایی که تیغ، رفیق همیشگیِ شبای تنهاشه..
          
          بهترین دوستش جولی با زیر دست پرروش ویلیام بلک، تصمیم میگیرن بدون اینکه بفهمه، شادش کنن، بهش امید بدن و زندگیشو پر معنی کنن، ولی..
          
          خوشحال میشم بخونیش و نظرتو بهم بگی بیب *-*

Mahdismo

حتماً عزیزم
Reply

_merniam_

عاممم:) سلام خوبی؟! میخواستم‌ بگم ماعم یه داستانی داریم که اگه وقت بکنی بخونیش خوشحال میشیم؛)) و اینکه...خو تبلیغ بلد نیستم عه:/ همین اوکی بای:)❤