@Melaniya_2002
0
Works
Reading Lists
1
Follower
شازده کوچولو فکر کرد:« چه سیارهی عجیب و غریبی! همه جاش خشک است، همه جاش نوک تیز است، همه جاش زشت و ترسناک است. ساکنانش اصلا قدرت تخیل ندارند،هرچه را به آن ها بگویی تکرار میکنند. من در سیاره ام یک گل داشتم؛ او همیشه خودش سر صحبت را باز میکرد.»
Both you and this user will be prevented from:
Note:You will still be able to view each other's stories.
Select Reason:
Duration: 2 days
Reason: