Melisaaa-lily
Link to CommentCode of ConductWattpad Safety Portal
بچه ها بوکمو واتپد انپابلیش کرده درست نمیشه چیکار کنم:'(:'(:'(:'(:'(:'(:'(:'(:'(:'(:'(:'(
iii_bts
__completed__
قسمتی از رمان:
هانا توی سکوت هق هق کردو گفت:
_من... من خیلی خسته ام تهیونگ... از دست هوادارای تعصبیت خسته ام ، از دست ساسنگ فنا، از دست هیترا... از دیدن ادیتا و کامنتاشون خسته شدم... حتی تو هم منو به خاطر اون ادیتا پس میزدی... یادت میاد؟
تهیونگ نمیتونست حرف بزنه، هانا موهای تهیونگو نوازش کردو گفت:
_تهیونگ... فقط یه خواهش ازت دارم... این تنها خواهشمه بعد از شش ماه همسرت بودن... میشه از بائک هیون مواظبت کنی؟ میشه مثه من پسش نزنی؟... میشه دوسش داشته باشی؟
_بائک هیون؟
هانا لبخند زدو گفت:
_خودت این اسمو انتخاب کردی... توی مصاحبت گفتی میخوای اسم پسر اولتو بائک هیون بذاری!... حتی وقت اینکه با هم اسم انتخاب کنیمو نداشتیم...
ژانر : عاشقانه، درام، دختر پسری
کارکتر ها: تهیونگ، هانا و ...
وضعیت: کامل شده
https://www.wattpad.com/story/289325717?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=iii_asal&wp_originator=N78MBIVgpCgiDYdJAs3kQAlBSBKYaVIk8XZ7fS2iVhPxsgnqnKES7KnJ%2BIduNuso5pSRSRMDJcR7gsbGTOWr8ArIr4%2BG8KSTVRyIY4uEKlW2Z7j%2B9t6YibyjIfi6Cl6R
osahar-armyo
استریت نویس ها خیلی تو واتپد کم هستن:)
سلام♡
ببخشید بی اجازه اومدم تو مسیج بردت:)
اگه دنیال یه فیک دختر پسری خفن از bts میگردین، شاهزاده تقلبی، با داستانی متفاوت رو بهتون پیشنهاد میدم^^
ممنون میشم از من حمایت کنید^^
https://www.wattpad.com/story/278216280?utm_source=android&utm_medium=mobi.mmdt.ottplus&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=osahar-armyo&wp_originator=OintMZiUwejpMvF%2BOOeM2hEJP9cQaMsYYpPX2hTKjA3zI9AinPh4U27lu9HVgzbkhjzo8ga0K66wk7cASal3e%2F32CKdkivnsSriqE88KPav3SHPJ3rO745uPgq4%2Bg69e
لینک فیک
ژانر ها: تاریخی، هیجانی،درام،معمایی، عاشقانه، فانتزی، طنز
دیالوگ:آخرین کلمات قبل از مرگ واسه احمقاییه که به اندازه کافی حرف نزدن!
من حرفامو زدم....
VIOLATMOONZ
سلام من یک داستانی رو به تازگی شروع کردم خوشحال میشم یک سری بهش بزنی و اگهاوشت اومد ووت بدی :)
https://www.wattpad.com/story/270880039?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=VIOLATMOONZ&wp_originator=owlutz%2BGjnEYzSVutOyz%2FCTyi6OLqVKxeJec%2FviZdC1Ew5yAosm9FTvQUs%2BQiNTBhf%2FAORe3qVSsdnEYXcrtIU11BRlOo4u4gFbL34%2F2sX1IC9IefLySItr%2B2CzKjuSr
shamim_shah
سلام عزیزم...امیدوارم حال دلت خوب باشه◔◡◔
اگه بوک استریت میخونی لطفا این سه تا رو هم چک کنین ༎ຶ‿༎ຶ
و اگه ازشون خوشت اومد ووت و کامنت یادت نره گلم シ✧
⌯┈──┈┈⋆┈┈──┈⌯
↬Bighit
❥Drama , Romance, Angst , Smut
✿همه ی اعضا
https://www.wattpad.com/story/266800347?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Kosar_mp&wp_originator=ueD%2BGvCiIOyk3VoHf5xtePhDreE6h%2F3pzHEz%2BncP4Ndr0%2Bia%2BzXZV86a%2FjictOLm342tOA5ORNpOOIVrbQPDelvQd0NES2ccKfY7E4zaANtsF6%2F05szmeqYMb3iQRC5b
⌯┈──┈┈⋆┈┈──┈⌯
↝One shot
᯽از هر ژانری نوشته میشه
(همونطور که از اسمش معلومه یه استوری کوتاه)
⊹از همشون نوشته میشه
https://www.wattpad.com/story/264013343?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Kosar_mp&wp_originator=%2BlhOFAjqpm7vNqda5zN97TNfBxTxNic3kaKaNUihnrV3i8Zo6Lx271RTgR%2BGRDbqpbX8DBVt0ZgYgeDrt6uCV%2B2JRc%2FxzC1%2B5%2B%2FDw%2FHxlvpmBcP0V%2BeEuo%2Fo6kJvo7cC
⌯┈──┈┈⋆┈┈──┈⌯
➥guess who I am
࿐ mafia , smut
✧Taehyung × Jennie
https://www.wattpad.com/story/249678940?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Kosar_mp&wp_originator=X0KgUdtaZS2%2F1ZExo8%2FI3KrpFob5Y3ktvwq%2BE90NCmlbuitdZmNNw5%2BkTIayRrWhye%2B%2BuAvaYABXpQPP9ldtlmmv%2BfM%2FeYpkzz089NrMdKQT7CIQlmOf5urU18Ptu%2B7m
Smile_VK
ترجمهی ناول تارن تایپ فصل2[TTS2]... :)
https://www.wattpad.com/story/243278158
Eva_story
سلام. من یه فیکشن نویس ۲۳ ساله هستم که برای پیشرفت توی نوشتن به توجهتون نیاز دارم.
ممنون میشم اگر تمایل داشتین به بوک هایرِث من سری بزنید
خلاصه فیک: روایت دختری به نام آرو که زندانی عمارت یک قاتل اجارهای(جونگکوک) میشه!
بدون اینکه حتی دلیلش رو بدونه...
_ اگر قرار بود بکشیم تا الان انجامش میدادی.
جونگکوک ابرویی بالا انداخت:
_ انقدر زود اعتماد نکن!
آرو مضطربانه آب دهانش را قورت داد:
_ پس چرا نمیکشیم؟ برای چی حبسم کردی؟
لحنش آرام و محتاط بود. هنوز آنقدرها هم که نشان میداد به او اعتماد نداشت.
وقتی از او جوابی نگرفت لبهایش را داخل دهان کشید و تمام حدسیاتی که این مدت برای خودش جمع کرده بود را در ذهنش ردیف کرد:
_ چون چهرهت رو دیدم؟
جونگکوک بلاخره نگاهش را از شعلهها گرفت و به چشمهای آرو و گونههای حرارت دیده و سرخش دوخت.
نگاه و حالت چهرهاش هیچ کمکی به آرو نمیکرد، پس با لحنی تحلیل رفته و غمگین ادامه داد:
_ میخوای منو بدی به کسی؟
جونگکوک ابرویی بالا انداخت و گوشهی لبش به سمت بالا متمایل شد. اما باز هم جوابی نداد. خیره به چشمهای دختر پایین پایش، لیوان را به لبهایش رساند و صبر کرد تا حدسهای خلاقانهی بیشتری بشنود.
_ من...شبیه کسی هستم که عاشقش بودی؟
جونگکوک به خنده افتاد.
نگاهش را به طرف دیگر داد و شانههایش شروع به لرزیدن کردند.
و آرو محو آن لبهای کش آمده و بینی چین خورده شده بود.
انگار با خندهی بیصدا و آرام او هیپنوتیزم شده بود که نفهمید دستش به هیزمها نزدیک شده و با سوختن دستش، سریع آن را پس کشید و دهانش را به جای سوختگی رساند.
_ خیلی حرف میزنی!
https://www.wattpad.com/story/170777440?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Eva_story&wp_originator=49HgBllP5%2BAsky6H0Z72UagF6sahBK1VTmo4Dud4217mOWLR4WDRvVcLpvmwqbrjNYXqr8FUG2nvah05obb3sszHIQB5ootJm8JsRfIDw8%2FbZuotKXmzxJV5mksMe1Cy
Jiz713N7
سلام عزیزم
من تازه نوشتن رو شروع کردم
خوشحال میشم اگه این لطف رو به من بکنی و به فیکم سر بزنی و اگه خوشت اومد اون رو به دوستات هم معرفی کنی
منتظر نظرات قشنگت هستم
https://www.wattpad.com/story/264981323---
Melisaaa-lily
@IR7Bangtan موفق باشی عزیزم سرم خیلی این مدت شلوغه هام اگه وقت کنم حتما سر میزنم❤️❤️
•
Reply
JUST_NEGIN
♡عشق لطیفه ،زیباست و آرامش بخشه ،میتونه از تاریکی های وجودتت نجاتت بده و تو رو متعلق به کسی کنه که آغوشش همه دنیاته . اما همون قدر که ایمنه ،خطرناک و ریسک آورم هست !
بخاطر همین هم بود که مین سو هیچ وقت نمیخواست ریسک کنه و عاشق بشه .
اما همچیز وقتی تغییر کرد که تهیونگ رو بطور اتفاقی ملاقات کرد و اون بهش قول داد، ازش مراقبت کنه و همیشه عاشقش بمونه :
((دستام رو بگیر و همین یک بار رو با من ریسک کن .قول میدم که پشیمون نشی .قول میدم نزارم اذیت بشی و هیچ وقت تنها نزارمت . دوستت دارم مین سوی من ))
اما عشق ،به اعتماد نیاز داره ...اعتمادی که تهیونگ نداشتش و باعث شد حتی اجازه صحبت کردنم به مین سو نده و همچیز با یک اشتباه تموم شد ...
سرنوشت همیشه آدما رو تو زمان و شرایط مناسب اتفاقی سر راهتون قرار میده و سرنوشت برای مین سو و تهیونگ جوری داستان رو مقدر کرده بود که اونا دوبار همو ملاقات کردن .
و تنها بخش کامل نشده داستان اینکه آیا اون اشتباه، پایان دردناکشون بود یا استارتی برای شروع دوبارشون ؟
*خوشحال میشم اگه دوست داشتی بخونی ^^
I think you'd like this story: "START AGAIN" by HELI_bts on Wattpad https://www.wattpad.com/story/256641201?utm_source=android&utm_medium=ir.eitaa.messenger&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=HELI_bts&wp_originator=ZvPzqZwesKTyoa0QKFwW7PBs8XwJ1VrS6UmRG%2BR3isN9vjXOzQcGBm9EcryVxfS4tWKyWufgfq6t91uBlMHBL9E71Fcw7VqZRn%2BYmuz9kNSZiqp9CF%2F7gMDtZ56%2BT%2BFQ
zahraghafarzadeh
سلام لاو
من دارم یه فیک می نویسم درباره بی تی اس و بلک پینک با ژانر مافیایی خوشحال می شم بهش یه سر بزنی و نظرتو دربارش بگی اگه هم خوشت اومد به دیگران معرفی کنی
ببخشید مزاحمت شدم که
https://www.wattpad.com/story/258503375?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=zahraghafarzadeh&wp_originator=CAERT3K0lbE8E98DmxEg%2BBUZrw2Uk1QA5Qv7dk%2BF7JFuAnJ0lh0ez4V9c7XcrWaV40Cx30%2BTB3Tl1W7hn77TnQPWZCfNTgYSdByd%2F06%2F6uYNyorru0pJgwmSHPRaOiDJ