MelonHansis

https://www.wattpad.com/story/365451777?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=MelonHansis
          	شیطان کوچک آپ شد فرزندانم..
          	منتظر حمایت هاتون هستم⁦:-)⁩

IELAORIGINAL

••• French St*lker •°• KookV
          • ‌تهیونگ مدل مشهور سلین، گیر استاکر پررو و سمجی افتاده که هرجا میره دنبالشه و کل پاریس رو برای جلب توجهش زیر و رو می‌کنه. به قدری که حالا همه توی توییتر دارن تهیونگ‌ رو با پسری که ازش متنفره شیپ می‌کنن!•
          - داری استاکم می‌کنی، عوضی؟
          + بهش میگن دنبال کردن علایق!
          https://www.wattpad.com/story/399391166?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading_part_end&wp_uname=IELAORIGINAL

Willi13945

سلام خوشگلم،ببخشید که بی‌اجازه توی مسیج‌بوردت پیام میذارم. اما دوستم به حمایت نیاز داره، اگه‌ دوست‌داشتی نگاه قشنگ و حمایتت رو ازش دریغ نکن~✨
          
          https://www.wattpad.com/story/402084858?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Willi13945
          

VK-Cheri

سلام عزیزم عذر میخوام بی اجازه پیام میزارم ..
          ممنون میشم اگر دوست داشتی یه سر به فیکم بزنی .
          
          
          پسر دستش رو روی سینه مرد مقابلش گذاشت و لب زد : وقتی بچه بودم ارزوی پرواز داشتم ! 
          حس آزادی و سرخوشی وقتی که بین هوا معلقی .. بدون اینکه هیچ فکر و سنگینی احساس کنی "
          قطره اشکی به ارومی از گوشه چشمش چکید و مردمک های لرزونش روی صورت اروم مرد نشست : میای باهم پرواز کنیم ؟"
          
          
          https://www.wattpad.com/story/374360976?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=VK-Cheri

DejavuRaven

سلام عزیزم؛شبت به‌آرامشِ پرواز شب‌تاب‌ها روی دریاچه‌ی قو~!
          من یه ادیتورم؛میتونم برات کاورِ فیکشن‌ها و کارهای قشنگتو همونطور که خودت دوست داری با بالاترین کیفیت و جزئیات و کمترین قیمت ادیت بزنم:)✨️
          چندتا از نمونه‌هاشم توی صفحه‌ی خودم هست~
          خوشحال میشم اگه بتونم فیکای دوست‌داشتنیتو خوشگل‌تر و جذاب‌تر کنم برات

Seti656700

کیم تهیونگ و جىٔون‌ جونگکوک تو سن کودکی متهم به قتل عمد میشن و بخاطر اینکه به سن قانونی نرسیدن وارد موسس اصلاح و تربیت که فرقی با زندان یا تیمارستان نداره میشن و چی میشه اونجا همدیگر  ملاقات کنن ؟
          
          -------------------------
          
          تکیه داد به دیوار سرد اتاقش
          زانوهاش و بغل کرد
           یه قطره اشک از چشماش چکید؛)
          آهنگ غمگین زیادی رو مخش بود 
          روش دوتا پتو بود ولی میلرزید
           از سرمای قلب یخ زدش . . .
          از شدت قلب درد چشماشو بسته بود
           که هیچ چیزی حس نکنه
           مدام زمزمه میکرد!
          چیزی نیس! اینم میگذره!
          عادت میکنی عادت میکنی!
          عادت میکنی!!!
          
          
          I think you'd like this story: "Boy A"Vkook"" by Seti656700 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/370335533?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Seti656700
          
          خوشحال میشم نگاهی بندازید :)