𝐌𝐚𝐫𝐠𝐚𝐫𝐞𝐭⁷⁵

تشکد میکنم از کسانی که به بوک هام سر زدن و من بهتون گفتم اصلا دنبال ووت یا کامنت نیستم و همین که وقت گذاشتین و بوک رو خوندین یعنی براتون مهم بوده و همینش برای من خیلیه
          
          صادقانه و بدون هیچگونه کدورتی ازتون خواهشمندم که همیشه لبخند بزنین و بخندین.. شما نمیدونین که لبخند یا خنده‌اتون ممکنه باعث بشه یک نفر که کاملا توی باتلاق ناراحتی غرق شده، حتی شده برای یک لحظه هم شاد بشه

این روزا دارم بیشتر میفهمم که چقدر تنها بود و هستم.. تنها فردی که توی گریه هام اشکام رو پاک میکرد و خودش رو دلداری میداد خودم بودم.. 
          
          نوشتن فیک ها رو کنار گذاشتم چون واقعا توی برهه‌ی سختی از زندگیم دارم به سر میبرم.. حتی تصمیم به حذف کردن تمام بک هام زدم
          
          واقعا دارم میگم تازه به این نتیجه رسیدم که چقدر از آدما ترکم کردن و من تا به حال هیچی از ترک شدن نمیفهمیدم.. ولی الان دردش دامن گیرم شده.. من حتی هیچ کشی رو ندارم که بتونم باهاش روزمرگیم رو به اشتراک بذارم.. چه برسه به اینکه دوست داشته باشم..
          
          به این نتیجه رسیدم که واقعا ته دنیام، ته ته دنیا رو دیدی؟ من الان همونجام.. دقیقا لب مرز ایستادم و فقط یه هول باد، فقط یک هول نیازه تا بیافتم..
          
          فعلا فیکی رو نمینویسم چون میدونم با این حالم توی فیک تاثیر بدی میزارم و باعث میشه تهش رو گند بزنم.. من حتی نمیفهمم چرا من باید توی این زندگی تاوان اشتباهات یکی دیگه رو پس بدم.. 
          
          امیدوارم که زودتر برگردم و از نوشتن نترسم.. چون حتی دلم برای نوشتن هم تنگ شده
          
          
          ممنون که تا اینجا همراهیم کردین

دردی بدون دوا است این درد
          نگار بی‌نوا است این درد
          صدای بی‌نام است این درد
          من سست‌شده‌ی بی ‌نا است این درد
          من غرقه در آوار است این درد
          من بدور از جهان است این درد
          
          کجا خواهد آمد درمان دردم
          زمزمه‌ی هوایم رو به اتمام است
          زیبا‌رخ بیا و زندگی ام را فروزان کن

قلمت اینقدر عالیه که وقتی یکی از سناریو های Amore رو تموم میکنم دلم می خواد برای اینکه این سناریو ادامه نداره و یه فیک نیست، بشینم گریه کنم