OHOHMYMYMYMY

آخرین شاگرد
          دنیا به دو نیمه‌ی تاریک و روشن تقسیم شده و شیطان داره به زمین برمی‌گرده تا نیمه‌ی روشن دنیا رو برای همیشه از بین ببره. پیشگویی‌ای وجود داره که میگه آخرین شاگرد محافظ "دو کیونگسو" می‌تونه نسل بشر رو از این سرنوشت شوم نجات بده، اما چی می‌شه اگه دنیای تاریک تصمیم بگیره پیشگویی رو عوض کنه؟ چه اتفاقی می‌افته اگر مردم تاریک عزیزانی از دنیای روشن داشته باشن؟
          
          کاپل‌ها: کایسو ، چانبک، هونهو
          ژانر: فانتزی ، رمنس ، ترسناک ، کمدی
          
          https://www.wattpad.com/story/248861583?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=ArxshxStylinson

Firooze2002

قفسه ی سینه‌ی چانیول بالا و پایین میشد و سفت و سخت تپانچه رو توی دستش نگه داشته بود.
          
          به قد بلند این پسر نمیخورد که تا به حال آدم نکشته باشه!
          
          بکهیون خودشو بالا کشید و تکیه‌اشو به کیسه های برنج پشت سرش داد.
          
          آروم آروم و یکی در میون نفس میکشید.
          
          پاهای فرمانده جا به جاییِ ریزی داشت و همین باعث شد بک حرکت بعدیش رو حدس بزنه!
          - شلیک کن!
          
          فریادِ بک همزمان با حمله‌ی فرمانده به سمت چان بود!
          
          سعی میکرد تا اسلحه رو از دست چان بگیره اما چانیول هم نمیخواست عقب بکشه.
          
          با پاش محکم به زانوی چانیول کوبید؛
          زانوش خم شد اما خودشو نباخت.
          ضربه‌ی بعدیش درست جای قبلیش بود و اینبار صدای آخ چان رو درآورد.
          
          کم کم داشت موفق میشد پارک رو منقلب کنه که صدای شلیک گلوله گوش همشونو کر کرد و باعث شد چند ثانیه سنگ کوپ کنند!
          
          بکهیون نفس نفس میزد و خیره به رنگ پریده‌ی چان خواست چیزی بگه که...
          
          قسمتی از پارتمونه، اگه خوشت اومده لینک زیر رو لمس کن :>
          
          https://www.wattpad.com/story/305579639?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Firooze2002&wp_originator=O81sm4Q6CrYzzXznFVsr0rQX94ZlwaiMaPOCHAGJxKQZZXMRzWIyDyFSZ9p49xwqiQDSwRQSq3jmapYocfci0lwGWm5Yhbvlpmc%2Bwf8HG07ND6u%2BJmqUCNP%2F5lJIiHGw

downtodust

Manisaarea

سلام ~
          ببخشید که بی اجازه اینجا برات پیام میذارم
          خواستم فیکشن جدیدمو بهت معرفی کنم که اگر دوست داشتی بهش سر بزنی و نظرتم بگی بهم
          
          https://www.wattpad.com/story/308483947?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Manisaarea&wp_originator=GXj1AZAq3xMIRs1AEwq64%2BB8XBwWUi96evcECl2XRPI3m7z12o08JsFQhlisNh%2Fqa70x0q9gzlehtdcoH%2BRy6ef%2F8cPGms22qUMMrChgb2EQ5CjDcPpr4MieKP2g7gpr

ElieliLili8

Sara1380exoll

فیک آغوش سرخ رو از دست نده لاو
          بکهیون یه دزده که طی یه اتفاق عاشق چانیول میشه . اما یه حقیقت بزرگ رو نمیدونه . چانیول رئیس پلیسه و از بک یه کینه خانوادگی و قدیمی داره. بک نمیدونه این عشق نیست، یه انتقام از طرف چانه
          _ ازت متنفرم اما فقط مال منی 
          https://www.wattpad.com/story/257811144?utm_source=android&