𝙼𝙾𝙰

خب... باید خوشحال باشم مگه نه؟ 
          پسرا رفتن استراحت و میتونن بلاخره خوب بخوابن و بخورن. 
          توی لایو اخیرشون یونجونی رو دیدم که میشد گفت زیر چشم هاش گود و سیاه بود و همش چشم هاشو بزرگ میکرد تا بتونه کامنت ها رو بخونه... 
          امیدوارم کلی بهشون خوش بگذره:)))
          راستی مراقب خودتون باشید. همه دارن از یه بیماری جدید که فکرکنم hmpv بود حرف میزنن. میگن مثل کرونا خطرناکه!خلاصه که باید مراقب باشیم.... 

دوستان قرار بود پسرا 5 ژانویه برن استراحت؟ 
          وای جرئت نمیکنم برم فن پیج هارو نگاه کنم
          چرا باید هم خوشحال باشم هم ناراحت؛)))

معذرت میخوام که توی مسیج بردت مزاحم میشم و میتونی پاکش کنی اما مایلی یه حمایت کوچولو به فیکشنی که اولین کارمه و بر اساس علایق خودت هم هست کنی؟ ممنون میشم زیبا ^^
          https://www.wattpad.com/story/387174803?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=ixArio

فکرش رو هم نمیکردم که قراره کمتر از یکماه دیگه از پیش ماها برید! در جریان هستم که نبودنتون در کنار ما یک چیز همیشگی نمیمونه و شماها برمیگردید اما احساس غم عجیبی دارم..درسته که باید از اینکه به استراحت میرید شاد باشم اما اینطور نیستم! حدس میزنم از اینکه قراره مدتی رو در کنار خانواده هاتون بگذرونید، شاد و سرزنده باشید.با اینکه هنوز به استراحت نرفتید اما قسم میخورم از همین حالا دلم براتون تنگ شده!شمایی که هرگز ندیدمتون با من چکار کردید که الان چنین احساسی دارم؟ 
          بخش بزرگی از قلب من متعلق به شما پنج نفر هست و خواهد بود! 
          امیدوارم خوب در کنار خانواده هاتون استراحت کنید و با خوشحالی تمام برگردید.موا ها منتظر شما پنج نفر میمونن.... 
          
          

یکم دیگه نزدیک خونه ی ما بارون میاد
          نمیدونم چطوری حس و حالم رو توضیح بدم.... 

خب چی باید بگم(هعی)
          تولد سوبینیمون مبارک باشه(ಥ ͜ʖಥ)
          برای خانوادش و خودش خوشحالم که بلاخره بعد از پنج سال میخوان باهم تولد بگیرن.
          دقیقا حس و حالم مثل چند وقت پیشه که بومگیو اومد لایو.... 

یونتان کوچولو خوب بخوابی:( 
          تهیونگ مراقب خودت باش...

الحق که هایب مادرج... ای بیش نیست
          ایشالا سوختنش رو تماشا کنیم

از دیروز تا الان حالم بده
          از وقتی خبر سوبین و بومجون رو شنیدم حالم بده
          سوبین که تا 2025 رفت
          الانم یسری منگل دارن به یونجون میگن که برای بومگیو قلدری میکنه
          دیگه واقعا نمیتونم تحمل کنم
          اصلا خیلی رندوم بغض میکنم.... ㅠㅠㅠㅠ
          

از یک چیز مطمئنم؛ شاید اسمش رو بذاری خود شیفتگی، اما من فقط برای مهارت های خودم و وقت شما ارزش قائلم. میدونم بچم قراره دلت رو ببره پس بهش سر بزن. دیدن اسم اکانتت توی جمعمون خوشحالم میکنه. بعد از خوندن این فیک حس های زیادی سراغت میاد اما قطعا پشیمونی یکی از اونا نیست!
          I think you'd like this story: " " by Evil_Queens3 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/373528674?utm_source=android&utm_medium=org.thunderdog.challegram&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Evil_Queens3