سالهای سال دو امپراطوری به نام والیا و آرکادیا در همسایگی هم وجود داشتن اما مردم والیا از وجود امپراطوری دیگه کاملا بیخبر بودند. چون آرکادیا توسط جادوی سیاه از دید انسانها مخفی شده بود. تا بالاخره روزی با وارد شدن زنی شجاع از امپراطوری والیا به آرکادیا راز جاودانگی آنها فاش شد و جنگی بزرگ سر گرفت! اما آیا این جنگ بیهوده نبود؟ آیا جاودانهها همیشه برنده نمیشدند؟ شاهزاده جونگین داشت چیزی رو از مردم پنهان میکرد، اون هم اینکه جاودانگی ساکنین آرکادیا در خطر بود و شاهزاده مجبور بود با والیا متحد بشه تا این جنگ رو هر چی سریعتر تموم کنه، قبل از اینکه ارکادیا و والیا هردوشون به تاریخ بپیوندن.
کاپلهای اصلی:کایسو، چانبک، هونهو
کاپل فرعی:سکای
https://www.wattpad.com/story/367951334?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=ArxshxStylinson