yassssskooook

سلام عزیزم.^^
          وقتت به‌خیر.♡
          خوش‌حال می‌شم به بچه‌ی من‌ سر بزنی.
          قصه‌ی نجار کوچولو و نوازنده‌ی شب‌های دانوب.
          لحظه‌‌های عاشقانه و آرومی‌و تجربه می‌کنی.^!^
          
          https://www.wattpad.com/story/346507346?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=yassssskooook&wp_originator=1WQXQE7T4sy9DgCCzUgxd9SopA34He10D%2FYhCyTgVJ5vjuDJ%2FXUIeqWk5uYVkf8IJkXL9ayyVguWqPvx53D36NkH3IBHyDVB%2FXjMy4%2BGF4PfDbwAb236%2BqzGvirHLHkm
          

imYakamoz

سلام بابت تبلیغ توی مسیج بوردت معذرت میخوام اگه نخواستی پیامم رو پاک کن عزیز من‌♡⁩ ولییی خوشحال میشم اگه دوست داشتی به عنوانِ ریدر داستانم همراهم باشی.
          https://www.wattpad.com/story/323624479?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=imYakamoz&wp_originator=GItUmb9mBEy1noRl9dn7JA%2BRk4ra7x53k3TE5YM9dDr3hST1T4zFf9mO9l1XsfLAA4wFXcCHTiWffXz4mQF4XFG5qXr8sfFGBKUcKBBo0adXoy%2FONrAd6XnyoiFXJ%2Bwu

mary_vicy

های کیوتی ببخشید مزاحمت شدم، اومدم یه فیکی معرفی کنم شاید خوشت اومد و سر زدی هوم؟ و اینکه میشه پیج نویسنده رو هم فالو کنی پلیز
          
          تهیونگ معشوق و عزیزترین کسشو از دست داده و توی غم و دردش غرق شده، یه روز فکر خودکشی به سرش میزنه و عملیش میکنه ولی میره تو کما، چی میشه اگه تهیونگ توی خاطرات قدیمش غرق بشه و بهوش نیاد؟ 
          https://www.wattpad.com/story/334817004

Wintedy

تق تق!
          سلام ^^ ببخشید مزاحم شدم...گفتم شاید دلت بخواد یه فن فیکشن کمدی تاریخی کوکوی بخونی ولی با بوچاچوم آشنا نباشی...پس اومدم توی مسیج بوردت تا این دعوت نامه شخصی رو برات بفرستم ⁦✧\(>o<)ノ✧⁩ مرسییی!! باییی~
          
          
          https://www.wattpad.com/story/314783751?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Negaha&wp_originator=B4%2FEuAYq8v6KPhfHchZ3DwpQLlv%2Box7OqOVN2wzEbBocaHOBRptD8xtSNt4A4UxmIsvHfYoq8Qozw6atRyi6tKz%2B2uTYeQ58f2yaHz51ufDiO0sqd6RmZpkf8KPQsCrn

mvkooki2002

خلاصه :
          جونگکوک، پسر 19ساله ای که سال اخر دبیرستانه و عاشق نقاشی عه. روحیه حساس و شکننده ای داره!!
          از نظر خودش خدای بدشانسیه . طی اتفاقاتی خانوادش اونو طرد میکنن .
          اما چی میشه اگر اون با یه مرد سرد "همخونه"بشه!!!
          ولی یک‌ چیزی بگم یادتون بمونه :
          ‏"گاهی‌ وقتا بدشانسی‌ هامونم از سَر خوش‌ شانسی‌ هست"؛
          این رو بعدا متوجه‌اش می‌شیم.https://www.wattpad.com/story/302954238?utm_source=android&utm_medium=whatsapp&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=vkookiot7&wp_originator=d1ERCw4W6hOEGcaR3iE%2FHl3tyeRGFFxgRquA0JGstzqWKNhrWHWflD5F2lIR5W66WUvGZp8wMZSLVfnDs90ukZ4rJCVGkB6uJQpNkZvY6192%2Bq%2ByFlvsdm%2B3igtbdR8s
           سلام لاو
          ما تازه شروع به نوشتن این بوک کردیم و از حمایتت بینهایت ممنونیم!
          سناریو خیلی جذابی داره و روش خیلی کار شده.
          مطمئنم که از خوندنش پشیمون نمیشی!
          یه سر بهش بزن امیدوارم لذت ببری