دیدین براتون تکست مسیج آپ کردم؟ امروز ۴ پارت دیگه هم میذارم به جبران این چند وقتی که نشد آپ کنم.
لطفا لطفا لطفا حمایتتون رو دریغ نکنید. بوک رو به کتابخونهها ادد کنید و ووت و کامنت فراموش نشه. دوستتون دارممم.
جیسونگ پسری ساده و معصوم بود، ولی پشت لبخند ملایمش یه راز تاریک پنهون بود. چیزی که مینهو خیلی دیر فهمید... و وقتی فهمید، وارد جهنمی شد که جیسونگ با دست های خودش ساخته بود.
-"من اون فرشتهای نیستم که تو تو خیالهات ساختی، لی مینهو... من زهر میریزم تو جامی که با لبخند بهت تعارف میکنم. دنیامون پر شده از درد و وسواس، جایی که تنها راه زندگی کنار من، قدم زدن تو سقوطه.
حالا بگو، میتونی این شیطان رو دوست داشته باشی؟ یا اینکه این عشق لعنتی، آخرش ما رو نابود میکنه؟"
اگه دنبال فیکشن مینسونگ هستی که با لطافت شروع میشه ولی آرومآروم کشیده میشی به دنیای تاریکی که از اعتماد، کنترل میسازه و از عشق، وسواس، پیشنهاد میدم موگه رو بخونی:)
خوشحال میشم به جمع برف کوچولوهای من بپیوندی♡
https://www.wattpad.com/story/397971590?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Theaurrora
دیدین براتون تکست مسیج آپ کردم؟ امروز ۴ پارت دیگه هم میذارم به جبران این چند وقتی که نشد آپ کنم.
لطفا لطفا لطفا حمایتتون رو دریغ نکنید. بوک رو به کتابخونهها ادد کنید و ووت و کامنت فراموش نشه. دوستتون دارممم.
بعضی حضورها، شبیه زمزمهاند...
نمیفهمی از کِی بودند - فقط ناگهان میفهمی که دیگر نیستی، اگر نباشند.
در شوروی یخزده، جایی که حتی دیوارها حافظه دارند و آینهها دروغ میگویند، صدایی آرام در شب طنین میاندازد.
چیزی، یا کسی، آمده است.
نه با صدا، نه با قدم - با نگاهی که پرده از رازها میکشد.
او ساکت است. مرموز.
مثل نقاشی نیمهکارهای که هنوز نمیداند پایانش چه رنگیست.
و من؟
در میان تمام دروغها، فقط کنار او بود که احساس کردم دارم زندگی میکنم.
نه نفس کشیدن، نه گذشتن. زندگیکردن.
اما در جهانی که با جنگ دستبهگریبان است،
جایی برای نجات دلها نمانده.
و عشق...
عشق ما، میان شعله و سایه، نفس میکشد.
خوشحال میشم یه سری به فیک منم بزنی❤️
https://www.wattpad.com/story/397371701?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=hwangmarli
"-نمیتونی تصور کنی چه ماموریت هایی گذروندم که اجازه بدن وارد ارتش بشم..."
"+مهم نیست... برای من هیچ چیز جز قلب آدمها مهم نیست"
"-اگه... اگه هنوز نمیتونی بهم اعتماد کنی، میخوای تو هم چیزی رو بدونی که نباید؟ اینجوری مساوی میشیم...!"
استعمار کره توسط ژاپن، دورانی که خائن ها و معترض ها هردو لایق مرگ اند. زمانی که مرگ با عشق یکی میشه... "Crimson Mirage"
آپ دومین فیک چنل ما شروع شده و ادامه پیدا کردنش فقط به حمایت شما عزیزان بستگی داره، خوشحال میشیم اگر بهش سری بزنید و با داستانش همراه بشین.
از نویسنده محترم این اکانت معذرت می خوایم که بدون اجازه پیام گذاشتیم ممنون میشیم اگه همکاری کنید :>
https://www.wattpad.com/story/399451083?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=skz_fiction
سلام؟
۳ پارت تیکن برای آپ پشت هم حاضره، نوبادی تکمیل شده و یه وانشات ۲مین ناناز هم هست.
لطفا بوکهای تیکن و بلو رو به کتابخونههاتون اضافه کنید و دوستشون بدارید. مچکرم.