نمیدونم با چه اعتماد به نفسی میخوام فیکشن بنویسم....!
ولی به هرحال
تخیلات تو مغزم دارن اذیتم میکنن؛ پس چرا اینجا پیادشون نکنم؟ ಥ‿ಥ
یه سر بزنین سین بخوره ذوق کنم :)
یونگی: میدونی چیه جیم؟!
تو باید درد بکشی
وقتی صورت خیس از اشکت رو میبینم خشم و نفرتم کمتر میشه
فرار؟!
بچه تو نمیتونی از فرشته ی مرگ فرار کنی!
https://my.w.tt/U3WcjNX475
«call me daddy»
سلام بیب:3
من یه فن فیک با یه داستان متفاوت نوشتم که یونمین نامجین و ویکوکه و دوست آرمی زیاد ندارم
خوشحالم میشم اگه وقت داشتی فن فیکمو بخونی^^
https://my.w.tt/h3Od3EuTh6