درود ریدر های خوشگلم ✨️
من دیگه واسه فیک rose and wine افتر استوری نمینویسم
چرا ؟
چون
۱ میخوام روی فیک his تمرکز کنم
۲ فکر میکنم همچین پایان باز و هپی بهتر باشه
۳ دستم به قلم نمیره واسش
سلام اگه یه فیک با وایب آبی و ژانر فانتزی و درام دوست دارید خوشحال میشم نگاهی به فیک دوست من بندازید و اگر خوشتون اومد با ووت و کامنت هاتون حمایت کنین :)
-----
_نگاهم نمیکنی، چشمآبی؟... به جرم کدوم گناهم معبودمو ازم گرفتی؟... این همه مدت ازم فاصله گرفتی و هنوز هم فرقی نکردی... تو فرشتهی من بودی؛ کی وقت کردی قلبتو ازم بگیری؟... شاید من اشتباه میکردم... شاید نباید میذاشتم وارد زندگیم بشی!
_آره! نباید میذاشتی... اومدی که همینو بشنوی؟
_دروغ گفتن هم یاد گرفتی؟
_تو زیادی متوهمی... من حقیقتو گفتم.
_با قلبم زیادی بیرحمی، عزیزکرده! یادت نره امروز چقدر شکستیم... قلب من که تکهتکهست، ولی تو به همین تکههای کوچیکم هم رحم نکردی... برای آخرین لحظه فقط یه چیزو از قلبت میخوام: حرفای امروزتو هیچوقت یادت نره... چون تهیونگی که امروز میره، دیگه برنمیگرده!
https://www.wattpad.com/story/397012397?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=gahanbakhshmona
دیشب داشتم یه فیک چی میخوندم ولی الان گم شدهداستانش در مورد تهیونگی بود که با دختری به اسم دایون تو رابطه اس و از قضا جونگکوک اکس دختره اس
نودشو برای دختره میفرسته و اونم میخواسته برای دوستش بفرسته ولی اشتباهی برای تهیونگ میفرسته و این باعث آشنایی تهکوک میشه
گفتم شاید اسمشو بدونی یا بتونی کمکم کنی پیداش کنم:((((
سالام علیکم، فقط خواستم بگم که بیوگرافیت رو دیدم و خیلی یهویی یاد این یه تیکه از شعر این کجا و آن کجا حافظ افتادم:
بچه در قنداق و آخوند در وطن
هر دو میرینند اما این کجا و آن کجا؟
(خیلی هم یهویی یادش افتادم، و یه تیکش هم بیوگرافی خودمه*از این استیکر های تاسف)