گایز احتمالا همه متوجه شدین هاستج حذف شده. من کمکم پارتارو تا چند روز اینده میزارم و بعدم که آپ جدید. این فیک ذاتا اسمات کم داشت و از این به بعد هموناهم توی چنل تلگرام بدون سانسورش گذاشته میشه. اما اینجا سانسور دار آپ میشه.
فول پارت فیک تا اینجا هم تا چند روز دیگه توی تلگرام گذاشته میشه♡
پارت بعد هم من دارم دوباره مینویسمش چون توی واتپد نوشته بودم و پرید پس یکم دیگه صبر کنید بوس بای.
گایز احتمالا همه متوجه شدین هاستج حذف شده. من کمکم پارتارو تا چند روز اینده میزارم و بعدم که آپ جدید. این فیک ذاتا اسمات کم داشت و از این به بعد هموناهم توی چنل تلگرام بدون سانسورش گذاشته میشه. اما اینجا سانسور دار آپ میشه.
فول پارت فیک تا اینجا هم تا چند روز دیگه توی تلگرام گذاشته میشه♡
پارت بعد هم من دارم دوباره مینویسمش چون توی واتپد نوشته بودم و پرید پس یکم دیگه صبر کنید بوس بای.
سلام ، امید وارم حالت خوب باشه ، خیلی وقته انتظار میکشم اپ کنی ، هی هربار میام واتپد چک میکنم به امید اینکه فیکای مورد علاقم اپ شده باشن،مشکل که رفع شده ، پارت جدید نداریم؟؟؟
ببخشید بی اجازه امدم
بچه ها من ی فیکی خوندم پارسال دلم هواشو کرده باز کوکوی بود فکنم گرگینه ای بود
مثه اینکه ته خانوادش و از دس میده ی خانواده میبیننش ی مدت ازش محافظت میکنن ک باز گرگای ولگرد میان سراغشون و باز غوره و بیصاحاب میشه ک بابای جمین ک ی پک داشت پیداش میکنه و میبرتش پیش خودشون و اینا میرن دانشگاه(جمین روزی با ی دختر میاورد خونه ک اخریش ک یادمه ی چک مهمون صورت موچیمون کرد ک ته گفت باز چیکهر کردی چیمی بش چی گفتی با شوخی بش گفت فکنم ) ی روز ک اینا پک نبودن ب پک حملیه میشه و الفا ک پدر جمین بوده میمیره و نامجون ک پسره ارشد بوده با دوتا از محافظاش/دوستاش (کوک و یونگی)میاد پک و اونجا جیم ک معلومه برا یونگیه و ته فکنم میفهمه ک جفت الفا ینی کوک هست ولی کوک لهش بی محلی میکنه و نادی ده اش میگیره (این دلستان داره و برمیگردخ ب زمان بچگیشون ک وقتی ته ی مدت داخل پکی بوده ک کوک بوده و اونجا ته رو مث دخترا موهاش بلند زوده میبنده و این فک میکنه ته دختره و حتی ی اهنگی مینویسن نمیدونم یا میخونن ک بعد ها ته داخل دانشگاه اونو میشنوه از کوک یا بل عکس( خلاصه ته ی گردنبندی داره ک نباید ازش جدا بشه و ی دختره بچ میزنه سرش و میشکنه ت کافه تریای دانشگاه و اونجا گردنبد ب چوخ میره و ته مجبوره بره ت بغل کوک و ی چن کدت در خانه و دراغوشش مهمون باشه تا رایحه ای ازش نمونه و اونجا ایو میاد و ته فکر میکنه با کوک رابطه ای داره ک ته میزنه از خونه بیرون و...شب تولد کوک ته ب خودش میرسه و مویعه ای ک ساعت ۱۲ شب میشه و این میترسه جفت کوک پیداشه و میره ت جنگل برا چص ناله و کوک میره دنبالش و میگه ت جفتمی احمق... خلاصه ه کی اسمشو میدونه بم بگه لطفا من این و ت گوگل فول خوندمش الان گمش کردم