Nirvana904

خیلی بامزه و شیرینه 

Nirvana904

جلوی در سلف تو راه پله دم پنجره وایساده بودم منتظر ریحانه بودم از دستشویی بیاد بعد پایین بود به بالا نگاه کرد منو دید بعد لبخند زد منم لبخند زدم اومد بالا بعد تا این بیاد بالا ریحانه اومد ما از کنارش تو راه پله رد شدیم رفتیم دور میدون نشستیم کنار مهدیه و سینا بعد دو سه دقیقه سر خرو کج کرد اومد پیشمون خیلی گوگولی و مظلوم بود T---T

Nirvana904

دیروز نگرانم شد داشتم از دود سیگار گریه میکردم یهو چشمش افتاد بهم گفت چشمات چی شد؟ گفتم دود سیگار بعد بهم گفت پاشو برو اونجا (اونجا لب پنجره اس) بعد من همینجوری که اشکامو پاک میکردم رفتم لب پنجره جییییغ