kimiacherry
Link to CommentCode of ConductWattpad Safety Portal
سلام*نمیتواند جلوی سیلاب اشک هایش را بگیرد* میخواستم بگم که اگه میشه*اشک هایش سرازیر میشود و عر زنان فریاد میکشد*ععععععععررررررر تطصعطخع اگه میتونی بیا و فف منو بخون درسته که الان موقع امتحاناست *با این حرف یاد ریدمان هاش میوفته و تنفسش برای چند ثانیه قطع میشه و بعد با صدای ضعیفی ادامه میده*لطفا هروقت تونستی بیا کتابمو بخون ووت کن کامنت بذار و قلب مرا مرحمی باش*وی با پی بردن به اینکه چقدر چرت و پرت سرهم کرده است سر به بیابان میگذارد و برای همیشه میرود* لاو یو -میا- :)