PARIII_LAND

سلام بچه ها چطورین؟
          	راستش دیگ تابستون شروع شد و منم شروع کردم به انجام دادن کارای فاحشه...از تایپ و ادیت و ....
          	میدونم خیلیاتون رو نگران کردم و بابتش متاسفم...میخواستم وقتی کاراش تموم شد بهتون خبر بدم ولی دیدم بهتره الان بگم...منتظر فاحشه ی قوی تون باشید...
          	ببخشید ک نرسیدم کل پیاماتونو دونه دونه جواب بدم..
          	مراقب خودتون هستین دیگ ن؟...سفارش نکنم؟
          	و در اخر دیدم یکی پیام گذاشته بود خطاب ب نویسنده:
          	هم افت جونه....هم با دیگرونه...هم قدرم ندونه...
          	اخه بچه این چیزا رو از کجا میاری..خخخخ...خیلی باحال بود دمت گرم ب یادم بودی♡♡♡

SepidehSalehi7

@PARIII_LAND نمیخوای بیای؟
          	  من واقعا خیلی منتظرش بودم دلم نمیاد همینجوری نصفه ولش کنم با این قلم خوبت
          	  خواهشا اپش کننن❤️
Reply

SourSoussi

@PARIII_LAND  ما هنوزم منتظرتیم تا بیای و پر قدرت ادامه بدی 
Reply

Setareh8876

@PARIII_LAND ادامه:هم دو رو و دو رنگه هم خیلی زرنگه هم دلش چه سنگه هم با من بجنگه بجنگه بجنگه...
Reply

r_fraa_

سلام عرض ادب
           معذرت بابت اینکه وارد مسیج بوردت شدم
           اگر ناراحت شدی پاکش کن
          
          میخواستم اولین رمانمو معرفی کنم که به حمایتتون نیاز داره
          
          با ژانره لیتل ددی 
          
           بهتون قول میدم اگه بخونینش از کیوتیش میمیرین
          
          
          https://www.wattpad.com/story/399774522?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=r_fraa_
          

tkshadows

کارکتاری که خلق کردی عمیقا منحصر به فردن
          طوریکه برای پیدا کردن یه عکس ازشون باید کلی گشت و صرفا یک زاویه از اون استایل کارکتر وایبه رو میده 
          برخلاف سایر فیکشنا نمیشه حتی حدش زد راجع به بقیش و تنها دل خوشی؟ شاید همون هپی اندیه که زدی رو فیک

VK-Cheri

سلام عزیزم عذر میخوام بی اجازه پیام میزارم ..
          ممنون میشم اگر دوست داشتی یه سر به فیکم بزنی .
          
          
          پسر دستش رو روی سینه مرد مقابلش گذاشت و لب زد : وقتی بچه بودم ارزوی پرواز داشتم ! 
          حس آزادی و سرخوشی وقتی که بین هوا معلقی .. بدون اینکه هیچ فکر و سنگینی احساس کنی "
          قطره اشکی به ارومی از گوشه چشمش چکید و مردمک های لرزونش روی صورت اروم مرد نشست : میای باهم پرواز کنیم ؟"
          
          
          https://www.wattpad.com/story/374360976?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=VK-Cheri