Seti656700

-تکیه داد به دیوار سرد اتاقش
          زانوهاش و بغل کرد
           یه قطره اشک از چشماش چکید؛)
          آهنگ غمگین زیادی رو مخش بود 
          روش دوتا پتو بود ولی میلرزید
           از سرمای قلب یخ زدش . . .
          از شدت قلب درد چشماشو بسته بود
           که هیچ چیزی حس نکنه
           مدام زمزمه میکرد!
          چیزی نیس! اینم میگذره!
          عادت میکنی عادت میکنی!
          عادت میکنی!!!!!
          
          I think you'd like this story: "Bay A"Vkook"" by Seti656700 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/370335533?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Seti656700
          خوشحال میشم نگاهی بندازید :))

Teahkook_writer

سلام عزیزم؛  ببخشید که بی اجازه وارد مسیج بوردت شدم و شلوغش کردم .. خوشحال میشم یه نگاه کوچولو موچولو بهش بندازی و مفتخرم کنی .
          
          یه داستان متفاوت از پسری که زندگی اروم و بی دردسرش با ورود دوست پسر مادرش دست خوش تغیراتی میشه و بعد گذشت چند روز ، دیگه اون زندگی اروم و کسل کننده سابق رو نداره .
          
          https://www.wattpad.com/story/318593161?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=library&wp_uname=Teahkook_writer&wp_originator=OYnP2XYnvWtbUoyXGrBvElLIdDsycCKaLMlf9mxdlLLB3vPBj3Y3Xm63eNJ6qJnoSHvJTbiWRc5upNCueWx3t4zqbH%2BG5t4ERy%2Fg9448ZeNhYFuQSaVNlKKNf14fmoPy

Teahkook_writer

یه داستان متفاوت از جنگ چندین ساله بین خون آشام ها و گرگینه ها . آیا با وجود برادری که توسط دشمن به گروگان گرفته شده ، جانگ‌کوک میتونه روی عذاب وجدانش چشم ببنده و با جفتی که همزاد همون مردی که برادرش شکنجه میده ، جفت بشه ؟ 
          
          سلام عزیزم؛  ببخشید که بی اجازه وارد مسیج بوردت شدم و شلوغش کردم .. ولی واقعا لازم دیدم کسی به با تجربگی تو داستانم بخونه و راجب کم و کاستی هاش نظر بده . خوشحال میشم یه نگاه کوچولو موچولو بهش بندازی و مفتخرم کنی .
          
          https://www.wattpad.com/story/309672301?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=library&wp_uname=Teahkook_writer&wp_originator=lQlFVctjG8j2E9ycekny%2F4pE3KRWJuuwyUdDHh291l4i%2B0tlYJFKiztSAgeB5nKsA4RidccPZAD9Ur54L%2B8XKcCiv5M1vGivHqHIuLNI0whQ9LcPJaniwiPjcWg6w2SF

san_yas

سربازی که با اشتباهش تلاطمی به دریای سرنوشتش داد..
          مهره ای به ظاهر سوخته که در پی انتقامه..
          و برادرایی که از دل بی رحمی روزگار عشق و طلب میکنن..
          هیونر...چه کسی با این نقاب برای دشمنانش مرگ و به ارمغان میاره؟..
          در آخر، تو مسیر پر مخاطره ی سیاست کی برنده میشه؟...
          
          
          این فیک پر هیجان و هات رو از دست نده گلم
          
          https://www.wattpad.com/story/321929529?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=yasemeshki&wp_originator=9hg8%2FlmyFn%2FBEjDlnpad4jjJx%2FghHjRTFclMEqW%2Bbkqf8dLSmUMqM5WISjXflmU09bBuyJk5mu%2BQPqSfqERShtj3zUdKd7LqRfZnSq6GhtvTx8A8BWPJjumSrLTizu%2BZ

san_yas