ilanahana
سلام عزیزم شرمنده اگر بی اجازه فیکمو اینجا میزارم ـ
https://www.wattpad.com/story/401693538?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=ilanahana
داستان راجب امگای لالیه که تصمیم میگیره از پیش شوهرش برای نجات جون خودش و بچش فرار کنه . اون به کلبه ای پناه میبره که صاحب اون کلبه آلفا کیم تهیونگه . تهیونگ آلفاییه که از اون امگا و بچش مراقبت میکنه اما خب قطعا اونا به این زودی در ارامش و اسایش نیستن نه ؟؟؟
+ یع..یعنی شماام میخواین با من از اون کارا بکنید ؟؟
_ هی هی امگا کوچولو . من کاریت ندارم منظورم یه چیز دیگس ـ